دیکتاتوری صنعتی

آموزش مدیریت


دیکتاتوری صنعتی در انقلاب پنجم صنعتی!

نکات کلیدی مقاله

  • مقایسه استثمار کارگران در انقلاب صنعتی اول و پنجم
  • ترفندهای مدیران برای توجیه بیگاری با شعارهای انگیزشی
  • تحلیل روابط ناعادلانه کارفرما و کارگر در صنعت ایران
  • راهکارهای مقابله با دیکتاتوری صنعتی در محیط‌های کاری

چشم‌ها را لحظه ای ببندید. حدود سال ۱۸۵۰ میلادی را در ذهن تجسم کنید که تقریباً نه کارخانه‌ای وجود دارد، نه صنعتی و نه کسب و کار آنچنانی. اسب ها و ارابه‌ها درون کوچه پس کوچه های خاکی در حرکت هستند و هنوز صدای سوت قطار، شنیده نمی‌شود!

دستگاه‌های ریسندگی قدیمی است و سرعت پایینی دارند، بحث ارباب و رعیتی داغ است یا حداقل از دهان نیفتاده. سرمایه‌داران می‌خواهند روز به روز، صفرهای حساب بانکی خود را زیاد و اعتیار خویش را ارتقا بخشند و در این میان، پلکانی از کارگر می‌سازند تا مغرورانه از آن بالا رفته، در مدح و ستایش تغییرات دوران، سخن پراکنی کنند (آشنایی با انقلاب صنعتی اول).

چشم ها را باز کنید! به سال ۲۰۲۱ یا همان ۱۴۰۰ خودمان باز می‌گردیم. مدیرعامل و معاونش در حال صرف نهار، مکالمه‌ی کوتاهی دارند:

“کمی از سود شرکت را اضافه حقوق می‌دهیم، ده برابر بیگاری می‌کشیم، این‌ها هم کارگر هستند، بنده‌ی پول! هم خدا راضی است هم بنده‌ی خدا…”

دیدگاه اصلی همیت است، بیگاری!

لحظه‌ای بعد، در خط تولید، سرپرست خط بچه ها را صدا می زند و می‌گوید که دور هم جمع شوید، آقای مدیر صحبتی دارند. آقای مدیر، خرامان خرامان چون طاووس نازنینی، از پلکان پایین می‌آیند. آقای مدیر، بارها و بارها به عنوان کارآفرین، نجات دهنده ایران، گرداننده چرخ صنعت، نوش دارو، پادزهر و… به جامعه معرفی شده و اکنون در ارتفاعات بالایی از اعتماد به نفس سیر می‌کند.

با لبخندی  آرامبخش، نگاهی به چهره های خسته، لباس کارهای کثیف و کهنه، دستان چرب و چشمان کم فروغ انداخته، نفسی می‌گیرد…

“… عزیزان من! لحظه ای بغض، گلوی من را فرا گرفت، وقتی دستان شما را می بینم، آتش افتخار در وجودم شعله می‌کشد. خداوند عاشق این دستان زحمتکش شماست، خوشا به حالتان. آری! این دستان است که باعث شده در سال جهش تولید، بتوانیم از تعطیل شدن کارخانه و بیکاری شما جلوگیری کنیم تا شرمنده زن و بچه نباشید. خدا را شکر که در این بحران بیکاری، کار داریم و لباس کاری بر تن کرده‌ایم. خبر خوبی برایتان دارم، از امروز هرکدام از شما بتواند پروژه های تحویلی را زودتر از گروه دیگر تحویل دهد، یکصد هزار تومان پاداش نقدی دریافت می کند. رقابت سالم، قلب سازمان را تپنده نگه میدارد و…”

این سخن پراکنی‌های نمایشی گویی تمامی ندارد. بیگاری کشیدن باید رنگ و بوی نوع دوستی و کمک بگیرد وگرنه همه چیز خراب خواهد شد.

اگر این گفتارها و رفتارها برای شما هم آشناست، عمیقاً دیکتاتوری صنعتی را لمس کرده‌اید. در دیکتاتوری صنعتی، مدیران هنرمندانه از سیاست چماق و هویج بهره می‌گیرند و نگاه ابزاری خود به افراد را، در چهارچوب اقدامات نمادین، چون پتک بر سر ایشان فرود می‌آورند.

در کمتر کسب و کار ایرانی شاهد رویکرد برد-برد بوده ام و این نکته را از قلم ننداخته و شفاف بگویم که:

از کوتهی ماست که دیوار بلند است!

کارکنان و کارگران عزیز! سال ۱۳۹۶ که در سمت مدیرکارخانه فعال بودم، شرکت با بحران مالی مواجه بود و پرداخت حقوق بعضاً سه ماه تعویق داشت. کارگران به امان آمده بودند و خواستند با مدیرعامل صحبت کنند. یک روز جمع شدند تا تکلیفشان روشن شود. آقای مدیرعامل آمد و گفت:

همینه که هست، هرکس مشکلی دارد، از فردا نیاید!

و از فردا، همه آمدند. “همه‌ی” عزیزانی که از فردا می آیید، انتظار دارید به گونه ای دیگر با شما برخورد شود؟!

فراموش نکنیم که تا مظلومی نقش خود را نپذیرد، ظالمی هویدا نخواهد شد.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من مهدی زارع‌پور هستم، استراتژیست رشد سیستمی، تحلیلگر سیستم و بنیان‌گذار مدرسه کسب‌وکار رُهام. با تجربه‌ای عملی در پیاده‌سازی اصول علمی مدیریت در فضای واقعی کسب‌وکارهای ایرانی، مأموریت من طراحی مسیرهای رشد پایدار برای افراد و سازمان‌هاست. با تمرکز بر تحلیل زیرساخت‌ها، شناخت دقیق ظرفیت‌ها و تدوین نقشه‌راه متناسب با واقعیت، به مدیران کمک می‌کنم با نگاهی سیستمی، تصمیم‌های اثربخش‌تری بگیرند و در مسیر توسعه فردی و سازمانی، هوشمندانه حرکت کنند. اگر به دنبال نگاهی عمیق‌تر، تصمیمی حساب‌شده‌تر، و تحولی تدریجی اما ماندگار در کسب‌وکار یا مسیر حرفه‌ای خود هستید، گفت‌وگو با من می‌تواند نقطه شروع باشد.

امکان ارسال دیدگاه جدید وجود ندارد.