اصل سرمایه گذاری سنگین
در اقتصاد، یک اصل مهم به نام “اصل سرمایه گذاری سنگین” وجود دارد که می گوید:
“وقتی برای یک فعالیت اقتصادی، سرمایه گذاری می کنیم، تمایل داریم به هر قیمتی آن را ادامه دهیم چون برایش پول خرج کرده ایم.”
برای درک بهتر موضوع، اجازه بدهید مثالی را با هم بررسی کنیم:
یک شب به عنوان دورهمی، با دوستان، فامیل و… قرار می گذارید تا شام را در یک رستوران جدید میل کنید؛ غذا را از منو سفارش میدهید، هزینه آن بالاست، نام رستوران معروف است و همه حسابی از آن تعریف می کنند. چهل دقیقه منتظر نشسته اید تا بالاخره غذا میرسد؛ رنگ و بوی خوبی دارد اما مزه ی آن معمولی یا افتضاح است.
در این شرایط، غالب مردم چون برای این غذا هم پول زیادی صرف کرده اند و هم مدت زمان زیادی را به انتظار نشسته اند، رستوران را ترک نکرده و همان غذا را به هر زحمتی شده میل کرده و حتی برای باقیمانده آن هم، ظرف جداگانه می گیرند تا با خودشان ببرند.
یعنی اغلب مردم حاضر هستند چون پول داده اند، چیزی مضر یا دوستنداشتنی را به بدن خود تحمیل کنند. جالب نیست؟!
در سازمان و مدیریت نیز همین اصل به اشکال گوناگون برقرار است. تصور بفرمایید که شرکت برای حوزه فناوری اطلاعات خود، یک نفر را استخدام کرده است؛ دوره کار آزمایشی به پایان رسیده و کارمند جدیدالورود، دو یا سه ماه مشغول به کار است؛ با گذر زمان، مدیران متوجه عملکرد ضعیف، بی میلی همکار به شغل و ضعف های خرد و کلان دیگر شده و محرز شده که کارمند، صرفاً برای حقوق آخر ماه با سازمان همکاری میکند؛ مدیران چون عقیده دارند برای یافتن این کارمند، آگهی، مصاحبه شغلی، هزینه آموزش و… به سازمان تحمیل شده، لذا نباید در اخراج، عجله کرد.
از سوی دیگر، “فوبیای تصمیم گیری” نیز به متغیرهای سیستم اضافه شده و یکی دیگر از نگرانی های مدیران این است که آیا فرد جدید، همین شرایط را نخواهد داشت؟!
چه مشکلی ایجاد می شود؟ تصویر زیر را با هم مرور می کنیم.
طبق تصویر بالا، عملکرد کارمند الف، رابطه مستقیم با بهره وری واحد دارد (علامت + روی کمان)، یعنی اگر عملکرد کارمند الف کاهش پیدا کند، بهره وری واحد هم کاهش دارد و برعکس. ارتباط بهره وری واحد با رضایت همکاران نیز مستقیم است (علامت + روی کمان)، به همین ترتیب، افزایش رضایت همکاران، موجب افزایش رضایت مشتریان خواهد شد (و بر عکس)، و بدیهی است که با افزایش رضایت مشتریان، نیاز به اعمال سیاست های انضباطی (بازدارنده)، کاهش می یابد (رابطه برعکس و علامت روی کمان منفی است). با کاهش اعمال سیاست انضباطی، رضایت و عملکرد کارمند الف بالا می رود و این چرخه تداوم خواهد داشت.
آنگاه که در برابر عملکرد ضعیف کارمند الف، واکنشی نشان نمی دهیم و از طرف دیگر، فوبیای تصمیم گیری مدیران ارشد، این چرخه را تقویت می کند، گذر زمان نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه طبق تصویر فوق، فقط سبب پیچیده شدن اوضاع و افزایش نارضایتی خواهد شد.
اصل سرمایه گذاری سنگین، در اینجا به وضوح مشاهده می شود که برای قطع این زنجیره، کافیست عامل را از سیستم حذف کنیم و این اقدام باید قاطع، سریع، به موقع و حساب شده باشد.
نکته مهم این است که منظور از این مثال، اخراج کارمندانی با عملکرد ضعیف نیست؛ در یک سیستم سالم، نظام جذب، آموزش، ارزیابی عملکرد و گفت و گو، دائم در حال رصد سیستم و کسب اطمینان از این است که همه چیز طبق برنامه پیش می رود. بدیهی است که در این میان، قرار نیست همه پرسنل نمره قبولی اخذ کرده و در هماهنگی خود با سیستم، موفق باشند؛ توجه داشته باشید که نگاه کمال گرایانه به مدیریت، خود یک آسیب جبران ناپذیر است.
در جمع بندی، میتوان گفت از این پس تلاش کنیم چیزهای اضافه و به دردنخور را، حتی اگر برای آنها پول داده و وقت صرف کرده ایم، دور بریزیم. این کار را می توان با خالی کردن کابینت ها از ظروف بی خاصیت، دور ریختن شیشه های نصفه مربا، ترشی و…، تخلیه کمد لباس ها و تمیز کردن اتومبیل از وسایل مازاد شروع کرد تا به مرور، به سازمان برسیم.
بدون دیدگاه