روزنوشت مهدی زارع پور

مشاور مدیریت مشهد


اندازه نگهدارید!

از قدیم می‌گفتند: “تا سه نشه، بازی نشه!”، شد. من از دوره نوجوانی با عشق به وطنم رشد کردم؛ آموختم که برای آبادانی کشور و وطن، هر آنچه در توان داشته باشی باید بگذاری تا وظن، وطن بماند و سپس، بستر برای آباد شدنش مهیا شود. این باور در وجود من ریشه دوانده بود و به همین سبب، در هر جایگاه کوچک و بزرگی قرار گرفتم، یک رؤیا در سر داشتم، یک قدم برای وطنم بردارم. اولین مسئولیتی که داشتم، کلاس اول دبیرستان بود؛ قرار شد درس “مبانی کامپیوتر” (که بعداً قرار شد بگوییم رایانه) را تابستان به برخی دانش‌آموزان آموزش دهم؛ کلاس‌ها در طبقه پایین مسجد امام رضا (ع) برگزار می‌شد؛ یک فضای مستطیل شکل نسبتاً تاریک و مرطوب با یک وایت‌بُرد خسته و ماژیک‌هایی نیمه جان. از همان ابتدا، آنقدر کلاس‌ها شلوغ شد که سه قسمتش کردیم! نوبت صبح، ظهر و عصر. یک ریال بابت این آموزش‌ها دریافت نکردم؛ در گرمای تابستان به شوق هدف بزرگ‌تری که در سر داشتم، کیلومترها با دوچرخه رکاب می‌زدم تا به مسجد برسم و شروع کنم.

دوره لیسانس، تجارب مشابه دیگری داشتم و همین خط‌مشی را ادامه دادم تا روزی که احمقانه‌ترین تصمیم عمرم را گرفتم و مشاور شدم. ساعت‌ها برای مدیران کسب و کارهای مختلف، “رایگان” آموزش‌هایی گذاشتم که برای یکساعت آن، مبالغ عجیب و غریب گرفته می‌شد. در تمام ایران جستجو کنید، دو یا سه نفر هم نیستند که مدل کسب و کار مرسدس بنز، تویوتا، فورد، تسلا و سامسونگ را از نزدیک دیده و کار کرده باشند چه برسد به این که این مدل‌ها را تدریس و بومی‌سازی کنند اما یک اشتباه استراتژیک داشتم.

فائوس (Faust) جمله معروفی دارد که پیتر ثیل در کتابش از آن یاد کرده است (کتاب را اینجا ببینید):

“آن معدودی که می‌دانستند چه چیزی می‌تواند آموخته شود، آنقدر احمق بودند که تمامی قلب خود را در معرض دید گذاشتند و احساسات خود را برای جمعی که پایین‌تر بود آشکار کردند؛ نوع انسان، همیشه به صلیب کشیده شده و سوزانده شده است.”

من به غلط، گمان می‌کردم هر آنچه را بلد هستم و آموزش می‌بینم، باید به دیگران هم آموزش بدهم، بی‌دریغ. حال آنکه عین حماقت است و فائوس این نکته را تأیید و تأکید کرده است. ایران و خارج هم ندارد، عام مردم همین هستند. اگر به نمودار نرمال که به نمودار گاوسی هم معروف است (Gaussian) نگاه کنید، نود و پنج درصد مردم در یک گروه قرار دارند. عمق حماقت را ببینید؟

نمودار تابع نرمال گاوسی
۹۵ درصد مردم شبیه هم هستند

همین الان گفتم نباید هر چیزی را که بلدی، مفت به بقیه آموزش بدهی اما دست خودم نیست و برای اینکه دقیقاً ببینید از چه چیزی صحبت می‌کنم، تصویر نمودار نرمال را برایتان آپلود کردم. خلاصه اینکه به‌عنوان یک عضو کوچک از جامعه عرض کنم، اگر اهل مطالعه هستید، آموزش می‌بینید، توسعه برایتان مهم است و…، تجربه این موارد را به من ثابت کرده است و البته در کلام بزرگان زیادی هم آن را شنیدم که چون عمل نکردم، امروز برایتان می‌نویسم.

 

۱. تا از کسی پول نگرفته‌اید، به او چیزی آموزش ندهید؛ نه تنها فایده ندارد، مسخره هم می‌شوید.

۲. هر چیز را کامل آموزش ندهید؛ اجازه بدهید مغز طرف همگام با شما رشد کند وگرنه روی شما استفراغ می‌کند.

۳. شأن و منزلت خود را حفظ کنید؛ اجازه ندهید هر کسی به شما نزدیک شود و احساس راحت بودن کند.

۴. همیشه اصل بی بی‌اعتمادی باشد مگر خلافش ثابت شود.

۵. اگر واقعاً مهارت یا تخصص دارید، حماقت نکرده و تواضع نکنید. مردم، غالباً افرادی را دوست دارند که با آن‌ها بی‌احترامی می‌کنند، تحقیرشان کرده و میزان بیسوادی و نابلدیشان را به رویشان می‌آوردند که اگر این کار را نکنید، همین مردم بر شانه‌هایتان سوار خواهند شد.

در پایان، این جمله از مرحوم دکتر حسابی را با طلا بنویسید، اگر پول ندارید، با خودکار بیک بنویسید و روی دیوار خانه نصب کنید:

“جهان سوم جایی است که اگر بخواهی مملکتت آباد شود، خانه‌ای ویران و اگر بخواهی خانه‌ات آباد شود، مملکتت ویران می‌شود.”

پایان

یکشنبه ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۳

ساعت ۱۳:۰۸

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من، مهدی زارع پور هستم. علاقمند یا بهتر است بگویم، عاشق علم و هنر مدیریت؛ با تأسیس رُهام سپهر تابان، تلاش دارم تا به کمک کار تیمی، بهره گیری از تجارب ارزنده دنیا و تخصص مدیریت، به ثروت آفرینی هرچه بیشتر کسب و کارهای کوچک و متوسط ایرانی، کمک کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *