مجموعه دروس مهارت های نرم

آموزش های کاربردی برای کارکنان و مدیران


توسعه فردی و تله صنعتی شدن

مفهوم توسعه ‌فردی مانند اختراع لامپ، یک تاریخ مشخص و دقیق ندارد؛ اگر هم چنین تاریخی وجود داشت، دانستن آن دردی از من و شما درمان نمی‌کرد. آنچه در این درس به آن می‌پردازیم، دلیل پیدایش “توسعه ‌فردی” و روند تکاملی آن به سمت صنعتی شدن است تا در نهایت بتوانیم به این جمع‌بندی برسیم که آیا ورود به حوزه توسعه‌ فردی برای “من”، نیاز است یا نه؟ و اگر نیاز است، چرایی آن را هم بدانیم. پس در حقیقت، این درس رویکرد تاریخی ندارد بلکه بیشتر به “چرایی پیدایش” پرداخته است و حتماً برای شما مفید و در مسیر تصمیم‌گیری، راهنما خواهد شد.

توسعه‌ فردی از دو واژه “توسعه” و “فرد” تشکیل شده است. پرداختن به کلمه “فرد”، شاید آنچنان در اولویت این درس نباشد هرچند به آن اشاره‌ای می‌شود اما تمرکز بر “توسعه”، بخش قابل توجهی از این محتوا خواهد بود که در اختیار شما قرار گرفته است.

فردیت در توسعه فردی

اگر بخواهیم کوتاه و مختصر به مفهوم “فرد” بپردازیم، این جمله از مطلب “در جستجوی فردیت” (م) به ما کمک می‌کند:

“فردیت به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمی‌زاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی، روانی، عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی و اجتماعی است که در هر شرایطی می‌بایست محترم شمرده شوند.”

پس زمانیکه از فرد در این درس صحبت می‌کنیم، به معنای ماهیّتی مستقل از جمع و منحصر به خویش است. ذکر این نکته از این جهت مهم است و تکرار می‌شود که خواهیم دید در موارد قابل توجهی، انتخاب و تصمیم‌های ما، تابع “فردیت خودمان” نیست بلکه در اثر پدیده رفتار/تفکر گله‌ای (Herd behavior) صورت می‌پذیرد که درک آن، بسیار اهمیت دارد.

توسعه در توسعه فردی

اگر به مفهوم کلمه نگاه کنیم، توسعه را معادل Development می‌دانیم که به رشد تدریجی، فرآیند آرام خروج از یک غلاف یا محدوده و به زبان ساده، رشد تدریجی سیستماتیک (نه شانسی، اتفاقی و بدون هدف) به سمت خاص را معادل توسعه تعریف می‌کنیم. برای درک بهتر، فرآیند تبدیل شدن پیله به پروانه شاید مثال خوبی خواهد بود.

نکته مهمی که از قرار گرفتن “فردیت” در کنار “توسعه” درک می‌شود، توجه به این مهم است که در توسعه فردی، قرار بر این است که فرد در یک خلوت مشخص، بر اساس ارزش‌های مورد قبول، به کمک کاوش درونی به دنبال تبدیل شدن به نسخه بهتری از خودش باشد. این مسیر، شبیه حل مسأله نیست که برای آن کتاب حل‌المسائل جستجو کنیم تا سریع‌تر به هدف برسیم بلکه فرآیند تکاملی است که در آن باید ضمن صبوری و حفظ استمرار، متحمل تلخی مواجه شدن با وجه تاریک خود، پذیرش خویشتن به‌عنوان یک کُل منسجم و در نهایت، سختی هموار نمودن مسیر به سمت خودشکوفایی شد. اگر وعده‌ی آرامش در ازای توسعه فردی شنیدید، خیلی به آن بها ندهید چون افزایش آگاهی به خویشتن و فلسفه وجودی، رابطه معکوس با زیست آرام دارد. در یک نگاه کلّی، زیست آرام، ایده‌آل آدم‌های معمولی است که قرار است بیایند، بروند و این آمد و شد، تأثیری در روند بهتر شدن دنیا برای زندگی، نگذارد. البته این درس، ممکن است برای این گروه، مفید نبوده و به کار ایشان نیاید.

نگاهی کوتاه به روند توسعه فردی

از زمان باستان که خردمندان در آن جایگاه ویژه‌ای داشتند تا امروز که تقریباً در Bio اینستاگرام همه اهالی این سرزمین، واژه Coach مشاهده می‌شود، تلاش برای ارتقا سطح کیفی زندگی، بهبود تفکر و افزایش نسبی سطح رضایت، همواره وجود داشته است. کاوش در روند شکل‌گیری مفهوم رشد شخصی (یا توسعه ‌فردی) به ما کمک می‌کند ریشه‌ها، تأثیرات، تکامل شیوه‌ها و فلسفه‌هایی را که این جنبه‌ی عمیق تلاش انسان را شکل داده‌اند، ردیابی کنیم و بتوانیم تفکر بهتری نسبت به این فرآیند برای خودمان داشته باشیم.

منشأ رشد شخصی (توسعه فردی) را می‌توان به سنت‌های فلسفی و معنوی باستانی که بر رشد شخصی و خودسازی تأکید داشتند، جستجو کرد. این سنت‌ها، اهمیت مسئولیت پذیری افراد برای رشد خود و تلاش برای افزایش رفاه جسمی، ذهنی و معنوی خود را تشخیص دادند. همانطور که تأکید شد، در این سنت‌ها، هدف از توسعه فردی، خودمان بودیم، نه دیگران. امروز گویا ماجرا برعکس شده؛ من یک کتاب کوچینگ (حالا نهایتاً سه کتاب)، دوره هدایتگری و… را خوانده یا می‌گذرانم تا بتوانم به دیگران کمک کنم حال آنکه نیازمندترین انسان روی کره زمین به کمک و هدایت، خود من هستم.

یکی از اولین نمونه‌های ثبت شده از رشد شخصی را می‌توان در یونان باستان با فلسفه سقراط، افلاطون و ارسطو یافت؛ سقراط به طور مشخص اعلام کرد که “زندگی کاوش نشده ارزش زیستن ندارد” و بر اهمیت درون نگری و خود اندیشی به عنوان ابزاری برای رشد انسان تأکید کرد. اگر نگاهی به اطراف خود داشته باشیم، خواهیم دید که در سنت‌های شرقی، مانند بودیسم و ​​هندوئیسم، مفهوم رشد شخصی عمیقاً ریشه دوانده است. تمرین‌هایی مانند مدیتیشن، تمرکز حواس و یوگا برای سال‌های زیاد (حتی قرن‌ها) به‌عنوان ابزاری برای پرورش خودآگاهی، دستیابی به آرامش درونی و تقویت رشد شخصی مورد استفاده قرار گرفته و می‌گیرد.

در طول دوره رنسانس در اروپا، دوباره علاقه به فردگرایی و پیگیری دانش و خودسازی ظاهر شد. چهره‌هایی مانند لئوناردو داوینچی و میکل آنژ به دنبال شکوفایی استعدادها و توانایی های خود بودند و به پیشرفت در زمینه‌های مختلف از جمله هنر، علم و ادبیات کمک کردند. پیشتر که آمدیم، در قرن بیستم، رشته روانشناسی نقش مهمی در توسعه رشد شخصی، نظریه‌ها و عملکردها ایفا کرد. چهره‌هایی مانند زیگموند فروید، کارل یونگ و آبراهام مازلو، اعماق آگاهی، انگیزه‌ها و پتانسیل انسان را بررسی کردند؛ کار آنها پایه و اساس جنبش‌های خودیاری و توسعه شخصی معاصر را بنا نهاد که البته دقت داشته باشیم، پیروان آن‌ها، گاهی مسیر کاملاً متفاوتی طی کردند به نحوی که کارل گوستاو یونگ در جایی (م) به طنز تلخ می‌گوید:

“خدا را شکر که یونگ هستم نه عضوی از انجمن یونگی‌ها!”

به سمت صنعتی شدن

امروز در آذرماه ۱۴۰۳ که این درس بارگذاری می‌شود، موضوع توسعه فردی یا رشد شخصی، مانند سایر حوزه‌های دیگر، تبدیل به “صنعت” شده؛ صنعت توسعه شخصی طیف وسیعی از شیوه‌ها، تئوری‌ها و تکنیک‌ها را در بر می‌گیرد که با هدف تقویت کمک به خود، دستیابی به اهداف و بهبود رفاه کلی انجام می‌شود که شامل زمینه‌هایی مانند هدفگذاری، مدیریت زمان، حل مسأله، هوش هیجانی، توسعه رهبری و غیره است.

خوشبختانه یا شوربختانه، توسعه شخصی با کتاب‌ها، سمینارها، کارگاه‌های آموزشی و منابع آنلاین بی‌شماری در دسترس افرادی است که به دنبال بهبود زندگی و دستیابی به پتانسیل کامل خود هستند، به یک حوزه محبوب و تأثیرگذار برای مطالعه و تمرین تبدیل شده است؛ در عین حال، یک موضوع جذاب برای نشر کتاب‌ها زرد، سمینارهایی که در آن خیلی داد می‌زنند و لایوهای اینستاگرامی که در آن قرار است ما را نجات داده، خوشبخت یا پولدار کنند نیز است که تنها راه پیشگیری از گرفتار شدن در این دام‌ها، مطالعه و پیگیری منابع متکی بر علم، پژوهش و معتبر است.

مطالعه توسعه شخصی یک زمینه میان رشته‌ای است که جنبه‌های مختلف رشد شخصی، خودسازی و پتانسیل انسانی را بررسی می‌کند که شامل نظریه‌ها، تحقیقات و کاربردهای عملی با هدف درک و تسهیل رشد فردی در حوزه‌های مختلف زندگی می‌شود. روانشناسی علمی، نقش مهمی در مطالعه رشد فردی دارد و موضوعاتی مانند انگیزه، شخصیت، شناخت، احساسات و رفتار را بررسی می‌کند که همگی برای درک چگونگی رشد و تغییر افراد در طول زمان ضروری هستند. محققان در حوزه روانشناسی، عواملی را بررسی می‌کنند که بر رشد فردی تأثیر می‌گذارند، از جمله ژنتیک، محیط، فرهنگ و تجربیات شخصی. تأکید ما در مدرسه کسب و کار رُهام بر علمی بودن روانشناسی از این حیث است که افراد زیادی، تجارب شخصی خود و دیگران را به اسم علم و توسعه فردی به من و شما می‌فروشند که بدیهی است در سطح یک تجربه، جالب است اما قابل استناد نیست. در حوزه “علم” روانشناسی، نظریه‌ها و چارچوب‌های روان‌شناختی مختلفی مانند مراحل رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون یا نظریه رشد شناختی ژان پیاژه را بررسی می‌شود تا جنبه‌های مختلف رشد شخصی برای مخاطب روشن گردد.

علاوه بر این، جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی با بررسی تأثیر عوامل اجتماعی، هنجارهای فرهنگی و تعاملات اجتماعی بر رشد افراد، به مطالعه خودسازی کمک می‌کنند؛ حتماً می‌دانید که برنده جایزه نوبل اقتصادی سال ۲۰۰۲، یک روانشناس بود. دنیل کانمن، به فرآیندهای ذهنی که منجر به رفتارهایی مانند خرید و… می‌شود پرداخت و این موضوع آنقدر جذاب و کاربردی شناخته شد که در نهایت، نوبل اقتصاد را به خود اختصاص داد.

نکته قابل توجه در بررسی روند شکل‌گیری توسعه فردی، این است که در عصر حاضر، خیلی تفکیک‌پذیری معنا ندارد. به‌عنوان مثال، نمی‌توانیم موضوع توسعه فردی را در یک چارچوب ایدئولوژیک یا فلسفی قرار داده و از سایر جنبه‌ها مانند مدیریت مالی، مهارت تصمیم‌گیری، ذهن منطقی و به‌صورت کلی، “مهارت‌های نرم“، غافل شویم. مدتی باب شده بود که می‌پرسیدند آن همه انتگرال که خواندیم، کجا به درد ما خورد؟ البته که این موضوع جنبه طنز داشت چون این حجم کوته نظری و عقب ماندگی فکری، از یک جامعه بشری بعید است اما فقط برای تأکید مجدد اشاره به این موضوع خالی از لطف نیست که مفاهیم پایه مانند ریاضی، فیزیک و شیمی، مغز ما را عمودی و افقی توسعه می‌دهد؛ به زبان ساده، مغز ما را مانند کیسه‌ای لاستیکی کِش می‌دهد تا چیزهای بیشتری در آن جای بگیرد، درک مسائل ساده‌تر و فهم روابط بین آن‌ها برایمان مشهودتر باشد.

توسعه فردی در عصر جدید

صنعت توسعه شخصی در عصر مدرن محبوبیت و مخاطب قابل توجهی به دست آورده است؛ پیشرفت در فناوری، ارتباطات و دسترسی به اطلاعات (کتاب‌های مرجع) به انتشار گسترده دانش و منابع مرتبط با تسلط بر خود و خودسازی کمک کرده است. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، همان توجه به “صنعتی” شدن توسعه فردی در عصر حاضر است. در روند تکاملی بشر، توسعه فردی (نه به شکل امروزی) باعث بقاء شده؛ انسان‌های اولیه که در طول روز با دو یا سه دغدغه اصلی دست و پنجه نرم می‌کردند، به مرور برای محفوظ ماندن از حیوان‌های وحشی، به کاوش محیط دست زده و حفره‌ها را یافتند. برای انتقال منظور خود، آنقدر فکر کردند و متحمل اندیشه شدند تا بالاخره به کمک رسم تصاویر، این موضوع را توسعه دادند.

برای محفوظ ماندن از سرمای سوزناک، متوجه شدند که می‌توانند پوستِ شکار خود را به شکل لباس یا محافظ استفاده کنند و به همین ترتیب، توسعه فردی سبب شد از آتش، جریان رودخانه، تنه درخت، کار تیمی و… کمک بگیرند تا “امنیت و رفاه” بیشتری تجربه کنند. اگر همین روند را دنبال کنیم، خواهیم دید که نسل جدید، متوجه شد اگر اندکی بیش از میانگین جامعه، آگاهی خود را افزایش دهد، می‌تواند آن را بفروشد! اگر مقدمه کتاب “۴۸ قانون قدرت” آقای رابرت گرین را مطالعه کنید، به وضوح این موضوع را برای من و شما روشن کرده است. او هیچ شغلی جز مطالعه نداشته (و ندارد)؛ هر چیزی را مقطعی و با شکست تجربه کرد و در نهایت چون سیر مطالعاتی خود را در نسل بشر عمق بخشید، توانست متوجه الگوهای تکراری در مدیریت قدرت شده و آن را تبدیل به کتابی کند که امروز در زیرپله هر فروشگاهی یافت می‌شود.

به همین ترتیب، افرادی که در یک حوزه خاص، عمیق و طولانی مطالعه دارند، در عین حال نیم نگاهی به وسعت دانش و آگاهی خویش می‌کنند، پس از سال‌ها پیگیری و استمرار، ناگهان نوبل دریافت کرده و زندگی خویش را متحول می‌کنند. همین الگو به‌صورت ناشیانه‌تر در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود. مخاطب به دنبال قطعه مقوایی با مُهر برجسته است، مدرس به دنبال ارتقا رتبه و افزایش حقوق؛ پس با هم توافق می‌کنند که تو برای من مقاله بنویس، من به تو مدرک می‌دهم.

در حال حاضر، مراکزی تحت عنوان مرکز بیزینس کوچ، مرکز پرورش کوچ و… در کشور افتتاح شده که با دریافت مبالغی هنگفت، به شما می‌آموزند که چگونه کوچ شوید؛ این موضوع آنقدر حیرت‌انگیز و غیرقابل درک است که آن را با مثالی مطرح می‌کنم. تصور کنید مرکزی افتتاح شود به‌نام مرکز پرورش پیامبر! یعنی علاقمندان به پیامبر شدن، با پرداخت مبلغی به‌عنوان شهریه، می‌توانند دوره‌ها و درس‌هایی را سپری کرده، در پایان آزمونی را پشت سر بگذارند که اگر نمره از حدنصاب بالاتر رفت، پیامبر شوند.

نزول سطح کوچ در عصر جدید به حوزه کسب درآمد، باعث شده توسعه فردی برای عده‌ای، هشدار سودجویی باشد که حق دارند؛ فردی که در تمام عمرش یک روز برای خودش کار نکرده، درکی از شرایط، سختی‌ها، چالش‌ها و… این مسیر ندارد، تصمیم گرفته با شرکت در دوره بیزینس کوچ، مدیران کسب و کار را کوچ کند؛ همین اندازه هولناک. یا دوست عزیزی با ۲۸ سال سن، در پروفایل خود می‌نویسد “منتور بازاریابی”! شما اگر از روز صفر تولد، مشغول بازاریابی باشید، باز هم در ۲۸ سالگی نمی‌توانید الگوی فکری منحصر به‌فرد داشته باشید. فیلیپ کاتلر پس از اینکه عمر خود را صرف بازاریابی کرد، توانست کتابی بنویسد که دوازده نوبت تجدید چاپ شده و به‌عنوان یک رفرنس، در همه دنیا مورد استقبال قرار بگیرد. حال کپی کردن از این کتاب برای تولید محتوا، از من و شما “منتور بازاریابی” نخواهد ساخت.

 

جمع بندی درس توسعه فردی

کمی به گذشته فکر کنیم (زمانی که اوشین پخش می‌شد)؛ آن زمان چقدر صحبت از رشد شخصی و توسعه فردی بود؟ امروز اما داستان متفاوت شده است. کافیست یک لحظه اینستاگرام را باز کنید. در Bio اکثر افراد نوشته شده:

“من اینجام تا بهت کمک کنم …”

به قول محمدرضا شعبانعلی، این انبوه کمک‌کنندگان از کجا آمده‌اند؟ چرا تا همین یک یا دو دهه قبل کسی به فکر کمک کردن به ما و نجات‌مان نبود؟

پاسخ کوتاه و ساده‌شده به این پرسش می‌تواند این باشد که آموزش جذاب شده و می‌تواند به برندسازی شخصی و کسب درآمد کمک کند و یا این‌که محتوای آموزشی یکی از موفق‌ترین انواع محتوا است و هر کس بخواهد به سراغ تولید محتوا برود، یکی از گزینه‌های اصلی‌اش محتوای آموزشی خواهد بود!

مثلاً آقا سلمان که تصمیم گرفته برای خودش کار کند، شب در حالیکه زیر پتو لمیده و در اکسپلور اینستاگرام، اسکرول می‌کند، صفحه آقا/خانم استاد فلانی، اولین کوچ پرورش الاغ در دنیا را می‌بیند که با هشت میلیون فالوور (دنبال کننده)، جدیدترین متد پرورش الاغ را آموزش داده و در هایلایت صفحه خود، پکیج پرورش الاغ طلایی در بیست روز را به قیمت سی میلیون تومان می‌فروشد. هایلایت بعدی هم به رضایت مشتری تعلق گرفته؛ همه از استاد فلانی تشکر کرده‌اند که با آموزش گام به گام پرورش الاغ در پکیج خود، زندگی آن‌ها را متحول کرده است.

حالا آقا سلمان ساعت دو و نیم صبح انگیزه گرفته اما نمی‌داند چه مهارت و تخصصی دارد که با آن پکیج طراحی کرده و در Bio اینستاگرام خود، چگونه خودش را ناجی معرفی کند؟ کتاب ۴۸ قانون قدرت رابرت گرین، نیمه تاریک وجود دبی فورد، قورباغه را قورت بده برایان تریسی را سفارش می‌دهد، هر روز یک جمله از یکی در صفحه خود منتشر کرده، صبح به صبح در حالیکه با زیرشلواری آبی راه راه و زیرپیراهنی زرد به افق خیره شده، جمله‌ای برنارد شاو به‌نام خودش می‌نویسد و از فالوورها می‌خواهد همین الان شروع کنند.

توسعه فردی هر چه باشد، این نیست. خلوت کردن با خود، تفکر کردن به انتقادات تکراری که از ما می‌شود، نگاهی به توانمندی‌ها، علایق سرکوب شده، الگوهای تکرار شونده در زندگی، کاهش سرعت زندگی و در نهایت، پرداختن به خویشتنِ خویش، آغاز مسیری است که قرار است به من کمک کند، به نسخه بهتر خودم تبدیل بشوم نه اینکه راه‌حل برای بهتر شدن بقیه پیدا کنم.

توسعه فردی در مسیر تکامل پیدا می‌کند و گوشت نیست که آن را در زودپز بگذاریم، سریع پخته شود. نگاهی به آیه ۲۱ از سوره ذاریات، شاید درک بهتری برای ما فراهم آورد؛ آنجا که فرموده است:

“وَفِی أَنْفُسِکُمْج أَفَلَا تُبْصِرُونَ – در خودتان نیز آیاتی است مگر نمی بینید؟”

البته چون رجوع به خویشتن یا هم وَفِی أَنْفُسِکُمْ کار دشواری است، ترجیح بر این است که در دیگران نفوذ کرده و برای آن‌ها راه‌حل و میل به تغییر ارائه کنیم. هیچ راهب تبتی را نخواهید یافت که در Bio اینستاگرام خود نوشته باشد بیا تا هدایتت کنم؛ آن‌ها به خود می‌پردازند و دستاوردهایی دارند که حسرت سایر افراد است؛ افرادی که وقتِ خود را صرف جستجو در دیگران می‌کنند. توجه به روند توسعه فردی از این حیث اهمیت دارد که متوجه صنعتی شدن آن شده و مسیر اختصاصی خود را بیابیم.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من، مهدی زارع پور هستم. علاقمند یا بهتر است بگویم، عاشق علم و هنر مدیریت؛ با تأسیس رُهام سپهر تابان، تلاش دارم تا به کمک کار تیمی، بهره گیری از تجارب ارزنده دنیا و تخصص مدیریت، به ثروت آفرینی هرچه بیشتر کسب و کارهای کوچک و متوسط ایرانی، کمک کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *