چگونه یک مدل کسب و کار (Business Model)
سودآور و پایدار طراحی کنیم؟
بسیاری از مدیران با شنیدن عبارت «مدل کسبوکار»، ناخودآگاه به یاد طرحهای کسبوکار (Business Plan) چند ده صفحهای میافتند؛ سندهایی قطور که اغلب پس از تدوین، در گوشهای بایگانی میشوند و خاک میخورند. اما مدل کسبوکار، اساساً چیزی متفاوت است. این یک سند ایستا نیست، بلکه داستان زنده کسبوکار شماست که باید به کمک تفکر سیستمی به مثابه یک نقشهراه جامع و پویا تنظیم شود؛ روایتی شفاف و یکپارچه از اینکه شرکت شما چگونه برای گروه مشخصی از مشتریان ارزش خلق میکند، این ارزش را به دستشان میرساند و در ازای آن، به شکلی پایدار درآمدزایی مینماید. در این مقاله، ما به دنبال نوشتن یک طرح پیچیده نیستیم؛ بلکه میخواهیم با یک ابزار فوقالعاده کاربردی، این داستان را روی یک صفحه ترسیم کنیم تا بتوانید آن را تحلیل کرده، با تیم خود به اشتراک بگذارید و به طور مداوم بهبود دهید.
پیشنیازها: ابزار شما و چند نمونه الهامبخش
ابزار اصلی ما در این مقاله عملی و کاربردی، «بوم مدل کسب و کار» خواهد بود. فرض ما بر این است که شما با کلیّات این ابزار و اجزای نُه گانه آن آشنا هستید. اگر این مفهوم برای شما جدید است یا نیاز به یادآوری دارید، پیشنهاد میکنیم قبل از ادامه، نگاهی به مقاله جامع ما در همین وبسایت با عنوان «راهنمای کامل بوم کسب و کار» انداخته و نسخه رایگان آن را دانلود کنید. همچنین برای آنکه ذهنتان را گرم کنید و ببینید این بوم در عمل چگونه به کار گرفته میشود، میتوانید تحلیل ما از مدل کسبوکار شرکتهای موفق را نیز مطالعه کنید؛ در این مقاله، سه بوم کسب و کار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که برای الگو گرفتن، شروع بسیار خوبی است. اکنون که ابزار خود را میشناسید و چند نمونه الهامبخش دیدهاید، آمادهاید تا آستینها را بالا بزنید و داستان کسبوکار خودتان را روی این بوم ترسیم کنید. در ادامه، ما گام به گام و با پرسیدن سؤالات کلیدی، به شما کمک خواهیم کرد تا هر بخش از این پازل استراتژیک را برای کسبوکار خودتان تکمیل نمایید.
تفاوت دو مقاله در چیست؟
شاید این سؤال پیش بیاید که تفاوت این مقاله با مقاله دیگر ما که به معرفی کامل «بوم مدل کسب و کار» میپردازد، در چیست؟ پاسخ در هدف و رویکرد این دو محتوا نهفته است. مقاله اول، نقش یک نقشه راه جامع را دارد. در آن مقاله، ما به صورت دقیق، مبانی، تعاریف و چیستی هر یک از ۹ جزء بوم کسب و کار را تشریح کردهایم. هدف آن، ایجاد یک درک عمیق و مشترک از این ابزار قدرتمند است به طوری که شما با تمام قطعات این پازل استراتژیک و کارکرد هر یک آشنا شوید. آن مقاله به پرسش «این ابزار چیست؟» پاسخ میدهد. اما این مقاله، مانند یک کارگاه عملی و گامبهگام است. ما در اینجا دیگر به تعاریف نمیپردازیم، بلکه فرض میکنیم شما ابزار را در دست دارید و اکنون میخواهیم به شما کمک کنیم تا مدل کسبوکار منحصر به فرد خودتان را بسازید. این مقاله به جای «چیستی»، بر «چگونگی» تمرکز دارد و با پرسیدن سؤالات کلیدی و راهبردی، شما را در فرآیند تفکر، طراحی و اعتبارسنجی مدل کسبوکارتان هدایت میکند.
گام اول: چه کسی و چه ارزشی؟
(کشف قلب مدل کسبوکار)
هر مدل کسبوکار قدرتمندی بر یک پایه استوار است، ارتباط شفاف و معنادار بین مشتریانی که به آنها خدمت میکنید و ارزشی که برایشان خلق میکنید. اگر این ارتباط ضعیف یا نامشخص باشد، بهترین محصولات و هوشمندانهترین استراتژیها نیز فرو خواهند ریخت. در این گام اول، ما به سراغ این دو بلوک بنیادین در بوم کسبوکار میرویم و با پرسیدن سؤالات درست، قلب مدل کسبوکار شما را به تپش درمیآوریم.
پرسشهای کلیدی برای بخش مشتریان
برای لحظهای تعاریف گسترده و کلیشهای مانند «جوانان علاقهمند به تکنولوژی» را فراموش کنید و روی یک فرد ایدهآل تمرکز کنید. کسبوکار شما دقیقاً برای چه کسی ساخته شده است؟ فراتر از سن و جنسیت، چه ویژگی منحصربهفردی این گروه از افراد را تعریف میکند؟ مهمتر از آن، چه دغدغه یا مشکلی آنقدر برایشان جدی است که شبها خواب را از چشمانشان میرباید؟ به این شکل به آن فکر کنید که اگر مشتری شما بتواند محصول یا خدمت شما را برای انجام یک «کار» مشخص در زندگیاش «استخدام» کند، آن کار دقیقاً چیست؟ پاسخ عمیق به این سوالات، شما را از جایگاه یک فروشنده محصول، به جایگاه یک ارائهدهنده راهحل ارتقا میدهد.
پرسشهای کلیدی برای ارزش پیشنهادی
هنگامی که تصویر شفافی از مشتری و مشکل عمیق او پیدا کردید، تعریف ارزش پیشنهادی شما بسیار سادهتر میشود. این بخش، قول اصلی شما به مشتری است. اگر بخواهید این قول را در یک جمله قدرتمند خلاصه کنید، آن جمله چیست؟ برای سنجش قدرت این قول، این سؤال بیرحمانه را از خودتان بپرسید که اگر کسبوکار شما فردا از صحنه روزگار محو شود، مشتریان دقیقاً چه چیزی را از دست خواهند داد که هیچکدام از رقبای شما نمیتوانند آن را جبران کنند؟ پاسخ شما، جوهره واقعی ارزش شماست. این ارزش، لیستی از ویژگیهای فنی محصول شما نیست، بلکه تأثیر منحصربهفردی است که بر زندگی یا کسبوکار مشتری خود میگذارید و تجربهای متفاوت برای او خلق میکنید.
گام دوم: چگونه ارزش را میسازید و
تحویل میدهید؟ (طراحی موتور کسبوکار)
پس از آنکه قلب مدل کسبوکارتان، یعنی ارتباط بین «مشتری» و «ارزش»، را با دقت تعریف کردید، نوبت به طراحی موتورخانه یا بخش پشت صحنه کسبوکارتان میرسد. این بخش به این سؤال کلیدی پاسخ میدهد که «ما چگونه قول خود را عملی میکنیم؟» داشتن یک ارزش پیشنهادی عالی بدون داشتن یک سیستم اجرایی قدرتمند برای خلق و تحویل آن، تنها یک ایده خوب باقی میماند. در این گام، ما با پرسیدن سؤالات درست، زیرساختهای لازم برای به حرکت درآوردن مدل کسبوکار شما را طراحی میکنیم.
پرسشهای کلیدی برای فعالیتها،
منابع و شرکای شما
شما نمیتوانید در همه چیز بهترین باشید و نیازی هم به این کار نیست. کلید موفقیت در تمرکز است. از خودتان بپرسید، از میان تمام کارهایی که روزانه انجام میدهید، کدام یک یا دو فعالیت آنقدر حیاتی هستند که اگر در انجام آنها عالی نباشید، کل مدل کسبوکارتان فرو میریزد؟ اینها فعالیتهای کلیدی شما هستند. حال برای انجام این فعالیتهای حیاتی، به چه چیزی نیاز دارید؟ کدام منبع شما (یک تیم متخصص، یک برند قدرتمند، یک تکنولوژی خاص یا یک موقعیت فیزیکی عالی) تبدیل به مزیت رقابتی اصلی شما شده که رقبا به سادگی نمیتوانند آن را کپی کنند؟ در نهایت، هیچ کسبوکاری یک جزیره تنها نیست. کدام فعالیتها یا منابع برای شما ضروری هستند اما جزو نقاط قوت اصلی شما محسوب نمیشوند؟ اینجاست که نقش شرکای کلیدی مشخص میشود. چه کسانی (تأمینکنندگان، توزیعکنندگان، مشاوران) میتوانند به شما کمک کنند تا این کارها را بهتر، سریعتر یا با هزینه کمتر انجام دهید و ریسکهایتان را کاهش دهید؟ پاسخ به این سؤالات، نقشه مهندسی موتور کسبوکار شما را ترسیم میکند.
گام سوم: آیا این مدل از نظر مالی
منطقی است؟ (آزمون سودآوری)
یک مدل کسبوکار هرچقدر هم روی کاغذ جذاب به نظر برسد، در نهایت باید در آزمون بیرحمانه اعداد و ارقام سربلند بیرون بیاید. یک کسبوکار بدون منطق مالی پایدار، بیشتر یک سرگرمی پرهزینه است تا یک تجارت واقعی. در این گام، ما دو روی سکه مالی یعنی درآمدها و هزینهها را بررسی میکنیم تا مطمئن شویم موتوری که طراحی کردهاید، سوخت لازم برای حرکت و رشد را خواهد داشت.
پرسشهای کلیدی برای درآمدها و هزینهها
ابتدا به سراغ جریانهای درآمدی برویم. آیا راهی که برای کسب درآمد انتخاب کردهاید، تنها راه ممکن است؟ کمی خلاقانه فکر کنید. آیا راه دیگری برای کسب درآمد از ارزشی که خلق میکنید وجود دارد؟ برای مثال، آیا میتوانید به جای فروش یکباره محصول، یک مدل اشتراک ماهانه ارائه دهید؟ یا یک خدمت جانبی را در کنار محصول اصلی خود بفروشید؟ حال به سراغ هزینهها برویم. فراتر از هزینههای آشکار مانند حقوق و اجاره، هزینههای پنهان مدل شما چیست؟ هزینه پشتیبانی از یک مشتری ناراضی چقدر است؟ هزینه جذب هر مشتری جدید چطور؟ مهمتر از آن، کدام هزینهها ثابت هستند و کدامیک با رشد فروش شما افزایش پیدا میکنند؟ درک عمیق این ساختار به شما کمک میکند تا سودآوری خود را در مقیاسهای بزرگتر مدیریت کنید.
گام نهایی: آزمون پایداری در بازار ایران
طراحی یک مدل سودآور برای امروز، موفقیت شما در فردا را تضمین نمیکند؛ به خصوص در بازار پویای ایران. گام نهایی، قرار دادن مدل کسبوکار در برابر سختترین شرایط و پرسیدن سؤالات دشوار است. این یک آزمون استرس برای سنجش پایداری و تابآوری کسبوکار شماست. صادقانه از خودتان بپرسید که این مدل در برابر تورم شدید یا تغییر ناگهانی نرخ ارز چقدر شکننده است؟ اگر فردا یک رقیب قدرتمند با بودجه زیاد وارد بازار شما شود، کدام بخش از مدل شما بیشتر در خطر است و آیا کپی کردن ارزش پیشنهادی شما آسان است؟ آیا موفقیت شما بیش از حد به یک تأمینکننده، یک کانال فروش، یا یک کارمند کلیدی وابسته است؟ پاسخ به این سؤالات به شما کمک میکند تا نقاط ضعف مدل خود را شناسایی کرده و قبل از وقوع بحران، برای تقویت آنها برنامهریزی کنید. به یاد داشته باشید، مدل کسبوکار شما یک سند حکشده روی سنگ نیست، بلکه یک فرضیه زنده است که باید به طور مداوم آن را آزموده و با هوشمندی تکامل دهید.
نتیجهگیری: از ایده تا مدل کسبوکار پویا
این مقاله عملی و کاربردی به پایان رسید. شما اکنون فقط یک ایده یا محصول ندارید؛ شما یک مدل کسبوکار دارید. یک نقشه استراتژیک که داستان خلق، تحویل و کسب ارزش شما را به صورت یکپارچه روایت میکند. مهمترین درسی که از این فرآیند میگیریم این است که مدل کسبوکار شما یک موجود زنده و پویاست. بازارهای امروزی، به خصوص در ایران، به کسبوکارهایی پاداش میدهند که به طور مداوم مدل خود را میسنجند، با شجاعت آن را به چالش میکشند و با هوشمندی خود را با تغییرات وفق میده دهند. این بوم، زمین بازی شما برای نوآوری و ساختن یک کسبوکار پایدار و ماندگار است. طراحی مدل کسبوکار اولین گام حیاتی است. گام بعدی، اعتبارسنجی و اجرای هوشمندانه آن است. اگر در هر یک از مراحل این مسیر، از اعتبارسنجی ایدهها گرفته تا بهینهسازی مدل فعلیتان، به یک نگاه متخصص و یک همراه باتجربه نیاز دارید، میتوانید برای یک جلسه مشاوره استراتژیک با ما در ارتباط باشید تا به شما در تبدیل این نقشه به یک واقعیت سودآور کمک کنیم.