سیستم های پیچیده چی هست و چه اجزایی دارد؟

درک سیستم های پیچیده، کارکرد آن و مفاهیم مربوط به سیستم پیچیده


سیستم‌های پیچیده: مفاهیم، ساز و کارها

و کاربردها در مدیریت کسب و کار

در دنیای امروز، با چالش‌های روزافزون مواجه هستیم که پیچیدگی‌های آن به شکلی بی‌سابقه در حال افزایش است. از تحولات اجتماعی و اقتصادی گرفته تا تغییرات زیست‌محیطی، این پدیده‌ها به سرعت در حال پیچیده‌تر شدن هستند. این پیچیدگی‌ها در قالب «سیستم‌های پیچیده» بروز پیدا می‌کنند. این سیستم‌ها به‌ویژه در مقایسه با سیستم‌های ساده، ویژگی‌های خاصی دارند که آنها را از دیگر سیستم‌ها متمایز می‌سازد. در یک سیستم پیچیده، اجزای مختلف با یکدیگر در تعامل هستند، به‌گونه‌ای که رفتار کلّی سیستم از این تعاملات غیرقابل پیش‌بینی و اغلب غیرخطی به‌وجود می‌آید (برای درک بهتر مفهوم، این مقاله را بخوانید]. برای مثال، هنگامی که یک کسب‌وکار در برابر تغییرات اقتصادی قرار می‌گیرد، رفتار سیستم ممکن است به‌طور ناگهانی و غیرمنتظره تغییر کند. این همان نقطه‌ای است که درک و تحلیل سیستم‌های پیچیده اهمیت پیدا می‌کند. شناخت و فهم عمیق از چنین سیستم‌هایی، در مدیریت سازمان‌ها و برنامه‌ریزی استراتژیک برای مواجهه با چالش‌ها، می‌تواند کلید موفقیت در دنیای پیچیده امروز باشد. ما پیش از این، مقاله‌ای با عنوان “سیستم پیچیده چیست؟” منتشر کردیم که نظریه جان هالند را نیز بررسی کرده بود، این مقاله، مکمل محسوب شده و پیشنهاد می‌کنیم برای درک بهتر مفاهیم، مقالات را به ترتیبی که اینجا قید شده، مطالعه فرمایید.

این مقاله به‌ویژه در زمینه‌های علمی و مدیریتی، به ما کمک می‌کند تا پیچیدگی‌ها را بهتر درک کرده و بتوانیم استراتژی‌های مؤثری برای مواجهه با آنها طراحی کنیم. بسیاری از بحران‌ها، از بحران‌های اقتصادی گرفته تا چالش‌های زیست‌محیطی، نتیجه پیچیدگی‌های ذاتی در سیستم‌ها هستند که به‌شکل مستقیم بر تصمیم‌گیری‌های مدیریتی تأثیر می‌گذارند. در این میان، آگاهی از نحوه عملکرد این سیستم‌ها در سطوح مختلف (از مدیریت منابع انسانی و تحلیل بازارها گرفته تا تحلیل بحران‌های جهانی) نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند.

سیستم‌های پیچیده چیست؟

سیستم‌های پیچیده، سیستمی با اجزاء (یا اعضا) مختلف و متنوع که به‌طور مداوم با یکدیگر و همچنین با محیط خود در تعامل هستند. در این سیستم‌ها، رفتار کلّی، ناشی از تعاملات پیچیده و غیرخطی بین اجزا و تأثیرات آن‌ها بر یکدیگر است. برخلاف سیستم‌های ساده که معمولاً می‌توان رفتار آن‌ها را با استفاده از قوانین خطی و قابل پیش‌بینی مدل‌سازی کرد، در سیستم‌های پیچیده این تعاملات به‌گونه‌ای است که پیش‌بینی رفتار کلّی سیستم از رفتار بخش‌ها امکان‌پذیر نیست (مثلاً یک خط تولید بسیار پیچیده و بزرگ، علیرغم اجزاء زیاد، برنامه‌نویسی، تحلیل داده و…، در نهایت رفتار خطی دارد، یعنی هر بخش، خروجی مشخص، قابل برنامه‌ریزی و روشن دارد). ویژگی‌هایی مانند تعاملات غیرخطی، بازخوردهای پیچیده و وابستگی به شرایط اولیه باعث می‌شوند که سیستم‌های پیچیده اغلب غیرقابل پیش‌بینی باشند. این ویژگی‌ها به این معناست که حتی اگر در ابتدا تغییرات در یک بخش کوچک از سیستم ایجاد شود، تأثیرات آن می‌تواند به شکلی گسترده و غیرمنتظره در سایر بخش‌ها خود را نشان دهد. سیستم‌های پیچیده نیازمند رویکردهای خاص و دقیق‌تری برای تحلیل و مدیریت هستند. در این سیستم‌ها، ساده‌سازی و مدل‌سازی‌های خطی معمولاً ناکارآمد هستند، زیرا رفتار آن‌ها به‌طور مستقیم از رفتار اجزا قابل پیش‌بینی نیست.

ویژگی اول. تعاملات غیرخطی

یکی از ویژگی‌های بارز سیستم‌های پیچیده، تعاملات غیرخطی میان اجزا و عناصر مختلف آن است. در سیستم‌های ساده، معمولاً هر تغییر در یک بخش از سیستم باعث تغییرات پیش‌بینی‌پذیر و خطی در سایر بخش‌ها می‌شود. اما در سیستم‌های پیچیده، این تعاملات به‌طور غیرخطی و پیچیده‌ای عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، تغییرات در یک قسمت از سیستم می‌تواند تأثیرات غیرمنتظره و گسترده‌ای در سایر بخش‌ها به وجود آورد. مثالی از این ویژگی را می‌توان در بازارهای مالی مشاهده کرد، جایی که تغییرات کوچک در یک شاخص اقتصادی می‌تواند تأثیرات بزرگی در کُل بازار ایجاد کند که پیش‌بینی آن به سادگی امکان‌پذیر نیست.برای درک بهتر این ویژگی، تصور کنید در جلسه ارزیابی عملکرد ماهیانه، مدیر وقتی می‌بیند همکار جوانش که چندماه بیشتر سابقه کار ندارد، از یک اقدام خود با شوق و افتخار صحبت می‌کند، با جمله‌ای مانند: “این که انجام دادی، کار خاصی نبوده…”، می‌تواند به شکل غیرخطی، تبعات منفی ایجاد کند. مدیر انتظار داشته با گفتن آن جمله، فرد را برای انجام کارهای بزرگ‌تر، متناسب با توانمندی خود ترغیب کند (رفتار خطی)، حال آنکه همکار جوان، شوق خود را از دست داده، احساس می‌کند آن همه زحمت که برای انجام پروژه کشید، بی‌ثمر و سود بوده، تصمیم می‌گیرد عملکرد خود را فقط در اندازه رفع تکلیف کاهش دهد تا دیگر چنین موقعیتی را تجربه نکند (رفتار غیر خطی که تبعات غیرقابل پیش‌بینی دارد).

ویژگی دوم. بازخوردهای پیچیده

سیستم‌های پیچیده معمولاً دارای بازخوردهای پیچیده هستند. بازخورد به معنای فرآیندهایی است که در آن خروجی یک سیستم به ورودی‌های آن باز می‌گردد و در نتیجه تغییراتی در رفتار سیستم ایجاد می‌شود. این بازخوردها می‌توانند مثبت یا منفی باشند. در سیستم‌های پیچیده، این بازخوردها به‌طور معمول به صورت حلقه‌های پیچیده و تودرتو ظاهر می‌شوند. برای مثال، در یک سیستم اجتماعی، افزایش تقاضا برای یک محصول می‌تواند منجر به افزایش تولید شود که خود باعث افزایش تقاضا می‌شود و این چرخه به‌طور مداوم ادامه می‌یابد. در چنین سیستم‌هایی، پیش‌بینی رفتار سیستم از آن‌جایی که بازخوردها در مسیرهای مختلف جریان دارند، بسیار دشوار است. برای درک بهتر مفهوم بازخورد پیچیده، تصور کنید مدرسه کنار یک مغازه، تازه افتتاح شده و تعداد قابل توجهی دانش‌آموز، هر روز از این مغازه، لواشک آلوی خانگی می‌خرند. پس از مدتی، مغازه‌دار حجم بیشتری لواشک به همسایه سفارش می‌دهد، همسایه نیز، آلوی بیشتری به مغازه‌دار سفارش داده و در مدتی که مغازه‌دار آلوی مورد نظر را تأمین می‌کند، بچه‌ها اتفاقی با لواشک جدیدی که دوستشان خریده آشنا شده و به سمت خرید آن می‌روند. حالا آلوهای جدید رسیده اما مغازه‌دار متوجه تغییر مصرف نشده، همسایه آلوها را خریداری می‌کند، لواشک می‌سازد، تحویل مغازه‌دار می‌دهد اما به اندازه قبل فروش نمی‌رود! مغازه‌دار، موضوع را به کیفیت لواشک‌ها ربط داده، همسایه نیز می‌گوید من با آلوهایی که از تو خریدم لواشک درست کردم؛ این سلسله بازخوردهای تو در تو، باعث می‌شود یک سیستم پیچیده ایجاد شود.

ویژگی سوم. خودسازماندهی

ویژگی دیگر سیستم‌های پیچیده، خودسازمان‌دهی است. به عبارت ساده، خودسازمان‌دهی فرآیندی است که در آن سیستم بدون نیاز به کنترل مرکزی یا دستورالعمل‌های خارجی، به‌طور طبیعی و خودجوش به سمت یک نظم خاص حرکت می‌کند. این ویژگی را می‌توان در سیستم‌های طبیعی مانند شبکه‌های عصبی مغز یا حتی در سیستم‌های اجتماعی مشاهده کرد. در این نوع سیستم‌ها، هر بخش از سیستم به‌طور مستقل به تصمیم‌گیری می‌پردازد و در نتیجه، کُل سیستم به‌طور خودکار به یک نظم یا ساختار منسجم دست می‌یابد. توجه کنید که این نظم، همواره مثبت نیست؛ مثلاً کسب و کارهای زیادی را می‌شناسیم که آنجا، تأخیر ورود، شلختگی میز کار، کمبود موجودی انبار حین پروژه و…، عادت شده، مدیران و پرسنل گمان می‌کنند همه‌جا همینطور است و وقتی می‌گویی این بی‌نظمی قابل اصلاح است، تعجب می‌کنند که مگر می‌شود؟ از بین رفتن این بی‌نظمی‌ها، توهمی آکادمیک و رؤیایی است.

ویژگی چهارم. چند سطحی بودن

سیستم‌های پیچیده اغلب از چندین سطح و ابعاد مختلف تشکیل شده‌اند که به‌طور همزمان بر رفتار کُلّی سیستم تأثیر می‌گذارند. این سطوح ممکن است از نظر مقیاس، زمان یا نوع تعاملات با یکدیگر متفاوت باشند. به‌طور مثال، در یک سازمان بزرگ، سطح‌های مختلفی از تصمیم‌گیری وجود دارد، از تصمیم‌گیری‌های کلان در سطح مدیریت ارشد گرفته تا تصمیمات روزمره در سطح عملیاتی. در هر یک از این سطوح، تعاملات پیچیده‌ای وجود دارد که می‌تواند بر عملکرد کُل سازمان تأثیر بگذارد. این ویژگی چندلایه بودن باعث می‌شود که تحلیل و مدل‌سازی سیستم‌های پیچیده به‌ویژه در مقیاس‌های بزرگ، چالش‌برانگیز باشد. برای درک بهتر این ویژگی، تصور کنید مدیر کسب و کاری بدون توجه به سطح آمادگی پرسنل خود، تصمیم می‌گیرد یک اقدام جدید در سازمان شروع کند (این تصمیم در سطح مدیریتی، لازم و جذاب است). حالا که اجرا به سطح پرسنل می‌رسد، همه چیز خراب‌تر شده و منابع هدر می‌رود (در سطح کارکنان، نه توانمندی آن وجود داشته و نه احساس نیاز)؛ مثلاً وقتی شرکت، حقوق معوق دارد، مدیر از پرسنل بخواهد برای زلزله زدگان یک شهر، کمک مالی جمع‌آوری کنند. برای درک بهتر سیستم‌های پیچیده با ویژگی‌های ذکر شده، مثال‌هایی از دنیای واقعی را در ادامه با هم بررسی می‌کنیم.

مثال‌های واقعی از سیستم‌های پیچیده

سیستم‌های اقتصادی: اقتصاد جهانی یکی از نمونه‌های بارز سیستم‌های پیچیده است. در این سیستم، تعاملات میان کشورها، شرکت‌ها، دولت‌ها و بازارها به‌طور غیرخطی بر یکدیگر تأثیر می‌گذارد. تغییرات در یک بخش از اقتصاد، مانند افزایش قیمت نفت، می‌تواند به‌طور گسترده‌ای بر سایر بخش‌ها تأثیر بگذارد و مشکلات و بحران‌های جهانی ایجاد کند که پیش‌بینی آن‌ها دشوار است.

سیستم‌های زیستی: سیستم‌های زیستی همچون اکوسیستم‌ها، بدن انسان و سایر موجودات زنده نیز سیستم‌های پیچیده‌ای هستند. در این سیستم‌ها، هزاران نوع تعامل میان سلول‌ها، اندام‌ها و فرآیندهای مختلف زیستی وجود دارد که باعث حفظ تعادل و سلامت سیستم می‌شود. به‌عنوان مثال، سیستم ایمنی بدن انسان به‌طور خودجوش و پیچیده‌ای در برابر بیماری‌ها واکنش نشان می‌دهد و این واکنش‌ها بر سایر بخش‌های بدن تأثیر می‌گذارد.

سازمان‌های اجتماعی: جوامع و سازمان‌های اجتماعی نیز نمونه‌هایی از سیستم‌های پیچیده هستند. رفتار افراد در این جوامع به‌طور غیرخطی تحت تأثیر یکدیگر قرار دارد و کوچک‌ترین تغییر در تعاملات اجتماعی می‌تواند منجر به تغییرات بزرگ و غیرقابل پیش‌بینی در رفتار گروهی شود. به‌طور مثال، رفتارهای اجتماعی نظیر نظرسنجی‌های عمومی، شایعات یا تغییرات فرهنگی می‌توانند به سرعت در جامعه گسترش یابند و تاثیرات گسترده‌ای بر رفتار اجتماعی داشته باشند.

مهدی زارع پور مشاور و مدرس مهارت های نرم عضو تیم مهارت های نرم مرسدس بنز

مهدی زارع پوراستراتژیست رشد سیستمی

چهار ویژگی بالا که در مورد سیستم‌های پیچیده ذکر شده را روی کاغذ یادداشت کنید؛ حالا تصور کنید در دنیای واقعی، این چهار ویژگی همزمان با هم رخ می‌دهد نه به تفکیک. یعنی وقتی مدیر، واکنش غیر حرفه‌ای به کارمند تازه‌کار خود نشان می‌دهد، رفتار غیرخطی کارمند، بازخوردهای پیچیده ایجاد می‌کند (مثلاً برنامه تولید را با تأخیر ارسال می‌کند، یک بی‌نظمی در تولید ماه بعد رخ می‌دهد، اضافه کار ایجاد می‌شود، فیوز دستگاه اصلی به دلیل اضافه بار می‌سوزد و…)، این بازخوردهای پیچیده، نظم حاکم را بر هم زده و آشفتگی سیستم بالا می‌رود. به همین دلیل است که تأکید داریم مدیران، قبل از هر چیز، “به تفکر سیستمی قوی” نیازمند هستند.

سیستم‌ ساده در برابر سیستم‌ پیچیده

سیستم‌های پیچیده، به‌طور قابل توجهی از سیستم‌های ساده متمایز هستند. برای درک بهتر این تفاوت‌ها، ابتدا باید نگاهی دقیق به ویژگی‌ها و اجزای سیستم‌های ساده داشته باشیم و سپس مقایسه‌ای میان این دو نوع سیستم انجام دهیم تا روشن شود که چرا سیستم‌های پیچیده به‌ویژه در دنیای امروز نیازمند رویکردهای خاص مدیریتی و تحلیلی هستند.

سیستم‌های ساده: ویژگی‌ها و اجزا

سیستم‌های ساده معمولاً از تعداد کمی جزء تشکیل شده‌اند که این اجزا به‌طور مستقیم و با روابط علّت و معلولی ساده به یکدیگر متصل هستند. به‌طور مثال، یک سیستم مکانیکی ساده مانند یک ساعت، سیستم حرکتی یک خودرو یا یک دستگاه الکترونیکی پایه، نمونه‌هایی از سیستم‌های ساده هستند. در این سیستم‌ها، اجزا با یکدیگر در تعامل هستند و رفتار کلی سیستم به‌راحتی با شناخت رفتار هر جزء، پیش‌بینی می‌شود. یکی از ویژگی‌های سیستم ساده، تعامل خطی است، یعنی روابط میان اجزای سیستم ساده و قابل پیش‌بینی هستند و تغییرات در یکی از اجزا تأثیرات خطی در دیگر اجزا به‌وجود می‌آورد. ویژگی دوم، ساختار مشخص است، یعنی سیستم‌های ساده معمولاً ساختار مشخصی دارند که تغییر در هر قسمت به‌طور مستقیم بر عملکرد کُل سیستم تأثیر می‌گذارد. ویژگی جذاب سوم سیستم‌های ساده (که باعث می‌شود تمایل داشته باشیم سیستم پیچیده را، ساده تصور کنیم)، قابلیت پیش‌بینی پذیری است؛ در سیستم‌های ساده، رفتار سیستم معمولاً به راحتی قابل پیش‌بینی است. این ویژگی در سیستم‌های مهندسی ساده که از اجزای مشخصی تشکیل شده‌اند، قابل مشاهده است و در نهایت، ویژگی تأثیرات جزیی، به این معناست که تغییر در یک جزء، تأثیرات کوچک و قابل‌پیش‌بینی در دیگر اجزا ایجاد می‌کند.

فرآیندهای خودسازمان‌دهی در سیستم‌های پیچیده

یکی از ویژگی‌های برجسته سیستم‌های پیچیده، توانایی آن‌ها در خودسازمان‌دهی است. خودسازمان‌دهی به‌معنای فرآیندی است که در آن اجزای سیستم بدون نیاز به دخالت یا کنترل مستقیم از بیرون، به‌طور خودجوش و هماهنگ، نظم و ساختاری منظم ایجاد می‌کنند. این ویژگی به‌ویژه در سیستم‌های طبیعی، اجتماعی و حتی اقتصادی دیده می‌شود. یک مثال از خودسازمان‌دهی در دنیای طبیعی، تشکیل الگوهای پیچیده در لانه‌سازی حیوانات مانند مورچه‌ها است. هر مورچه به‌طور مستقل عمل می‌کند، اما تعاملات آن‌ها به‌طور جمعی منجر به تشکیل ساختاری پیچیده و منظم در داخل لانه می‌شود. در سیستم‌های اجتماعی مانند جوامع انسانی نیز می‌توان این ویژگی را مشاهده کرد. رفتار جمعی افراد می‌تواند منجر به پدیدار شدن قوانین اجتماعی یا الگوهای فرهنگی خاصی شود که بدون برنامه‌ریزی یا هدایت متمرکز ایجاد می‌شود.

نقش بازخورد و تغذیه متقابل در پیچیدگی سیستم‌ها

در سیستم‌های پیچیده، بازخورد یکی از اجزای اساسی است که باعث پیچیدگی بیشتر می‌شود. بازخورد به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن خروجی یک سیستم به ورودی آن باز می‌گردد و این امر موجب تغییر در رفتار سیستم می‌شود. این بازخورد می‌تواند مثبت یا منفی باشد. در بازخورد مثبت، افزایش یک متغیر موجب افزایش بیشتر آن می‌شود. مثالی از این نوع بازخورد را می‌توان در بحران‌های مالی مشاهده کرد، جایی که احساسات منفی و ترس می‌تواند منجر به کاهش ارزش دارایی‌ها شود و این کاهش خود باعث نگرانی بیشتر و کاهش بیشتر ارزش‌ها می‌شود. در بازخورد منفی، افزایش یک متغیر باعث کاهش آن می‌شود. این نوع بازخورد در بسیاری از سیستم‌های زیستی و اجتماعی دیده می‌شود. برای مثال، در سیستم تنظیم دما بدن، افزایش دما موجب افزایش تعریق می‌شود که باعث کاهش دما می‌شود. در بسیاری از سیستم‌های پیچیده، بازخوردها در شبکه‌های پیچیده‌ای از تعاملات تودرتو و چندلایه قرار دارند که تأثیرات آن‌ها را به‌راحتی نمی‌توان پیش‌بینی کرد.

مفهوم “تکاملی” بودن در سیستم‌های پیچیده

سیستم‌های پیچیده معمولاً ویژگی “تکاملی” بودن دارند. به این معنا که آن‌ها به‌طور مداوم در حال تغییر و تکامل هستند و می‌توانند به‌طور خودجوش و بدون نیاز به برنامه‌ریزی مستقیم، خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. این ویژگی به‌ویژه در سیستم‌های بیولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی قابل مشاهده است. برای مثال، در یک بازار اقتصادی، رفتار مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان به‌طور مداوم تغییر می‌کند و این تغییرات می‌تواند منجر به تکامل ساختار بازار شود. این تکامل در سیستم‌های پیچیده، به‌ویژه به‌صورت “یادگیری از تجربیات گذشته” و “بازخوردهای مستمر” در تعاملات میان اجزا صورت می‌گیرد. به‌عنوان مثال، در شبکه‌های اجتماعی، روابط میان افراد و گروه‌ها به‌طور مداوم تحت تأثیر تجربیات و تعاملات گذشته است و این امر باعث شکل‌گیری الگوهای جدید از رفتارهای جمعی می‌شود.

ساز و کار سیستم‌های پیچیده چگونه است؟

سیستم‌های پیچیده، برخلاف سیستم‌های ساده که با روابط مستقیم و قابل پیش‌بینی کار می‌کنند، از ساز و کارهای پیچیده‌ای برخوردارند که در آن‌ها تعاملات میان اجزا به‌طور غیرخطی و غیرمستقیم صورت می‌گیرد. برای درک نحوه عملکرد این سیستم‌ها، باید ویژگی‌های خاصی که آن‌ها را از سیستم‌های ساده متمایز می‌کند، بررسی کنیم. این ویژگی‌ها شامل فرآیندهای خودسازمان‌دهی، نقش بازخوردها، تغذیه متقابل و مفهوم “تکاملی” بودن در این سیستم‌ها هستند. در ادامه، به تشریح این ویژگی‌ها خواهیم پرداخت. عملکرد سیستم‌های پیچیده در درجه اول به تعاملات میان اجزای مختلف آن‌ها وابسته است. هر جزء از سیستم می‌تواند به‌طور مستقل عمل کند، اما در عین حال تحت تأثیر تغییرات و وضعیت دیگر اجزا قرار می‌گیرد. این اجزا می‌توانند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم با یکدیگر تعامل داشته باشند و در نتیجه، رفتار کُل سیستم تحت تأثیر این تعاملات قرار می‌گیرد. برخلاف سیستم‌های ساده که رفتار آن‌ها به‌راحتی پیش‌بینی می‌شود، رفتار سیستم‌های پیچیده به‌دلیل تعاملات غیرخطی، غیرقابل پیش‌بینی است و به‌طور معمول نمی‌توان به‌سادگی از روی رفتار یک جزء، پیش‌بینی دقیقی از کُل سیستم داشت. برای مثال، در سیستم‌های زیستی مانند بدن انسان، میلیون‌ها سلول با یکدیگر در تعامل هستند و این تعاملات باعث بروز رفتارهای پیچیده‌ای می‌شود که به‌طور خودکار به تعادل می‌رسد. یا در مثالدی دیگر، فرآیندهای سیستم ایمنی بدن به‌طور خودجوش و بدون نیاز به دخالت خارجی، واکنش‌های متناسب با تهدیدات را تنظیم می‌کند.

نمایش سیستم ساده در برابر سیستم پیچیده برای درک بهتر مفهوم

چرا سیستم‌ها پیچیده می‌شوند؟

برای پاسخ به سوال «چرا سیستم‌ها پیچیده می‌شوند؟»، می‌توانیم پیچیدگی سیستم‌ها را از منظر مختلفی مورد بررسی قرار دهیم. یکی از ابعاد مهم این پیچیدگی‌ها به افزایش آنتروپی جهانی و تاثیر آن بر تعاملات و ساختار سیستم‌ها باز می‌گردد. در علم فیزیک، آنتروپی به‌عنوان معیاری از بی‌نظمی یا تصادفی بودن سیستم‌ها شناخته می‌شود. طبق قانون دوم ترمودینامیک، آنتروپی در یک سیستم بسته به‌طور طبیعی تمایل به افزایش دارد. این افزایش آنتروپی به معنای افزایش بی‌نظمی و پیچیدگی است. در دنیای مدرن، این اصل فیزیکی به‌طور غیرمستقیم بر ساختار سیستم‌های اجتماعی، اقتصادی، فناوری و حتی زیستی تأثیر می‌گذارد. به عبارت دیگر، در دنیای امروزی، سیستم‌ها به دلیل ارتباطات پیچیده‌تر و تعاملات بیشتر میان بخش‌های مختلف، تمایل به افزایش پیچیدگی دارند.

با افزایش جهانی‌شدن و گسترش روابط اقتصادی و اجتماعی، سیستم‌ها به‌طور فزاینده‌ای به هم وابسته شده‌اند و این وابستگی‌ها موجب پیچیدگی بیشتر در تعاملات می‌شود. سیستم‌های اقتصادی که روزی به‌صورت مجزا عمل می‌کردند، اکنون به‌طور عمیق به یکدیگر متصل شده‌اند و این اتصال باعث می‌شود که تغییرات در یک بخش، به سرعت بر سایر بخش‌ها تأثیر بگذارد. به‌عنوان مثال، بحران‌های مالی جهانی، مانند بحران مالی ۲۰۰۸، به‌خوبی نشان داد که چگونه اختلال در یک بازار می‌تواند اثرات قابل‌توجهی در دیگر بازارهای جهان ایجاد کند. در چنین شرایطی، پیچیدگی سیستم‌های اقتصادی نه تنها از تعاملات میان عوامل اقتصادی و سیاسی به‌وجود می‌آید، بلکه نتیجه وابستگی‌های غیرخطی و ناهمگن میان بازارهای مختلف است.

از سوی دیگر، افزایش آنتروپی در سیستم‌های زیستی نیز موجب پیچیدگی بیشتر در تعاملات اکوسیستم‌ها و سیستم‌های طبیعی می‌شود. به‌عنوان مثال، تغییرات اقلیمی و تخریب محیط‌زیست، که موجب جابه‌جایی‌ها و تغییرات در اکوسیستم‌ها می‌شوند، با خود پیچیدگی‌هایی می‌آورد که پیش‌بینی و مدیریت آن‌ها بسیار دشوار است. این تغییرات، همراه با افزایش تعاملات بین انسان‌ها و طبیعت، منجر به تشدید بحران‌های زیست‌محیطی می‌شود. در سطح سازمانی و مدیریتی نیز، همانطور که سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی با یکدیگر در ارتباط هستند، تعاملات پیچیده‌تری در درون سازمان‌ها به‌وجود می‌آید. در سازمان‌های بزرگ و پیچیده، با وجود تعداد زیاد بخش‌ها، کارکنان و فرآیندهای مختلف، تغییرات در یک بخش ممکن است تأثیرات گسترده‌ای در سایر بخش‌ها ایجاد کند. این نوع پیچیدگی‌ها نتیجه تعاملات غیرخطی میان اجزا و همچنین تأثیرات آن‌ها بر یکدیگر است. برای مثال، در یک سازمان بزرگ، یک تغییر ساده در سیاست‌های منابع انسانی می‌تواند به‌طور غیرمنتظره‌ای بر عملکرد تیم‌های مختلف، فرآیندهای تولید و حتی تصمیمات استراتژیک تأثیر بگذارد.

چالش‌های مدیریت سیستم‌های پیچیده

مدیریت سیستم‌های پیچیده در دنیای امروز با چالش‌های زیادی مواجه است. یکی از اصلی‌ترین مشکلات این است که پیش‌بینی رفتار این سیستم‌ها بسیار دشوار است. پیچیدگی‌های ناشی از تعاملات غیرخطی میان اجزا و بازخوردهای پیچیده باعث می‌شود که هرگونه تغییر در یکی از اجزا ممکن است نتایج غیرمنتظره‌ای در دیگر بخش‌ها به‌وجود آورد. این ویژگی‌ها، پیش‌بینی و کنترل رفتار سیستم‌ها را برای مدیران و تحلیلگران دشوار می‌کند. چالش دیگر در مدیریت سیستم‌های پیچیده، عدم قطعیت است. این نوع سیستم‌ها به دلیل تعاملات پیچیده و دینامیک‌های در حال تغییر، از پیش‌بینی‌های دقیق برخوردار نیستند. برای مثال، در مدیریت بحران‌های مالی یا زیست‌محیطی، پیش‌بینی دقیق نتایج و راه‌حل‌های ممکن به‌دلیل پیچیدگی‌های موجود دشوار است.

یکی دیگر از چالش‌های اساسی، نیاز به همکاری و هماهنگی در سطوح مختلف است. سیستم‌های پیچیده معمولاً شامل اجزای مختلفی هستند که باید به‌طور مؤثر با یکدیگر تعامل داشته باشند تا سیستم به‌درستی عمل کند. در سازمان‌ها، این تعاملات می‌توانند به‌طور ناخواسته منجر به مشکلاتی در ارتباطات داخلی یا تضاد منافع میان بخش‌ها شوند که مدیریت آن‌ها نیازمند راهبردهای خاصی است. در نهایت، یکی از چالش‌های اصلی در مدیریت سیستم‌های پیچیده، نیاز به ابزارهای تحلیلی و مدل‌سازی پیچیده است. به دلیل وجود تعاملات غیرخطی و بازخوردهای پیچیده، ابزارهای مدیریتی و تحلیلی سنتی نمی‌توانند به‌طور کامل و دقیق رفتار این سیستم‌ها را مدل‌سازی کنند. بنابراین، نیاز به استفاده از فناوری‌های نوین مانند شبیه‌سازی‌های پیچیده، الگوریتم‌های یادگیری ماشین و تحلیل‌های داده‌محور برای تحلیل و مدیریت سیستم‌های پیچیده به‌طور فزاینده‌ای احساس می‌شود.

کاربردهای سیستم‌ پیچیده در مدیریت کسب و کار

برای جلوگیری از طولانی شدن مقاله، در یک یادداشت جداگانه، به اهمیت درک سیستم‌های پیچیده برای مدیریت بهینه کسب و کارهای کوچک و متوسط در عصر حاضر خواهیم پرداخت اما در اینجا لازم است با ذکر یک مثال، مقدمه ورود به مقاله جدید را ایجاد کنیم. با توسعه اینترنت و فراگیر شدن آن، بالا رفتن کیفیت و سرعت نسبی آن در ایران، بالغ شدن نسل Z و رسیدن به دوره فعالیت تجاری، دنیای کسب و کار، ارتباطات و تعاملات، از سبک سنتی حاکم در دهه هفتاد به قبل، به سبکی مدرن، جدید و آشفته کوچ کردیم. همزمان این عوامل با فراگیری کرونا در سال ۱۳۹۸ که باعث خانه‌نشینی و فراگیر شدن فعالیت‌های آنلاین شد، گویا پارادایم جدیدی شکل گرفت و به سمت پیچیده‌تر شدن سیستم اجتماعی حرکت کردیم. حالا مدیران سنتی که خود را در لابه‌لای امور روزمره، سرک کشیدن به فیهاخالدون همه چیز و وابسته کردن داوطلبانه سیستم به خود غرق شده‌اند، به خود آمده، می‌بینند خبری از نسل توسری‌خور، بله قربان‌گو، قانع و ساکت قبلی نیست و کار کردن با نسل جدید، برایشان سخت و تلخ شده؛ اینجاست که نقاط عطف، شکل می‌گیرند؛ کسب و کارهایی که به ظاهر زنده هستند اما سه سال آینده را نخواهند دید.

چگونگی استفاده از تفکر سیستمی

برای مدیریت سیستم‌های پیچیده

تفکر سیستمی به‌عنوان یک رویکرد جامع و ساختاری به تحلیل و حل مسائل پیچیده شناخته می‌شود که به‌ویژه برای مدیریت سیستم‌های پیچیده کاربرد دارد. این رویکرد به جای تمرکز بر اجزا و بخش‌های مختلف سیستم به‌طور مجزا، بر روابط و تعاملات میان اجزا و تأثیرات متقابل آن‌ها تأکید می‌کند. استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت به مدیران این امکان را می‌دهد که مشکلات و فرصت‌ها را در قالب یک کل یکپارچه مشاهده کنند و از تحلیل‌های جزئی و محدود پرهیز کنند. در مدیریت سیستم‌های پیچیده، تفکر سیستمی می‌تواند به شناسایی الگوهای پنهان و ارتباطات غیرمستقیم کمک کند. به‌عنوان مثال، در یک سازمان بزرگ، تغییرات کوچک در یکی از بخش‌ها ممکن است به‌طور غیرمستقیم بر سایر بخش‌ها تأثیر بگذارد. تفکر سیستمی به مدیران کمک می‌کند تا این تعاملات پیچیده را درک کرده و راه‌حل‌هایی برای مدیریت آن‌ها پیدا کنند. به‌طور خاص، این رویکرد می‌تواند به مدیران کمک کند تا بررسی تأثیرات متقابل بین تصمیمات مختلف و پیش‌بینی نتایج آن‌ها را انجام دهند، تحلیل بازخوردهای سیستم و شناسایی حلقه‌های بازخورد مثبت و منفی که ممکن است بر سیستم تأثیر بگذارد را بررسی کنند و پیش‌بینی تغییرات احتمالی و آماده‌سازی برای مواجهه با آن‌ها را مستند سازند.

نتیجه‌گیری: اهمیت سیستم‌های پیچیده در مدیریت

و راهکارهای مدیریت مؤثر چالش‌ها

در دنیای پیچیده امروز، سیستم‌های پیچیده در بسیاری از حوزه‌ها از جمله مدیریت، کسب‌وکار و علوم اجتماعی، جایگاه ویژه‌ای دارند. این سیستم‌ها به‌دلیل ویژگی‌های خاص خود، از جمله تعاملات غیرخطی، بازخوردهای پیچیده، خودسازمان‌دهی و وجود چندین سطح و ابعاد، نیازمند رویکردهای خاص در تحلیل و مدیریت هستند. سیستم‌های پیچیده به‌طور مداوم و در تعامل با اجزای مختلف خود دچار تغییرات و تکامل می‌شوند، به‌طوری‌که پیش‌بینی رفتار آن‌ها برای مدیران و تصمیم‌گیرندگان دشوار است. به همین دلیل، فهم درست این سیستم‌ها و شناخت نحوه عملکرد آن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

در این مقاله، به تحلیل ویژگی‌های سیستم‌های پیچیده و مقایسه آن‌ها با سیستم‌های ساده پرداختیم. همچنین، چگونگی استفاده از تفکر سیستمی برای مدیریت این سیستم‌ها و راهکارهای عملی برای مقابله با پیچیدگی‌ها را مورد بررسی قرار دادیم. یکی از نتایج مهم این بررسی‌ها، این است که مدیران باید توانایی شناسایی الگوهای پیچیده در رفتار سیستم‌ها را داشته باشند تا بتوانند تصمیمات هوشمندانه و مؤثری اتخاذ کنند. به‌ویژه در دنیای امروز که تغییرات سریع و غیرقابل پیش‌بینی در حال وقوع است، این توانایی بسیار حیاتی است.

یک راهکار مؤثر برای مدیریت چالش‌های ناشی از پیچیده شدن سیستم، این است که مراقبت کنید در زمان‌های بحرانی، ساختار کسب و کار شما بزرگ نشود. برای این کار، لازم است از “شرح وظایف نویسی”، به سمت “مشخص کردن حوزه مسئولیت” افراد حرکت کرده و این امر با نقشه‌برداری فرآیندهای سازمان و سپس، مشخص کردن مالک هر فرآیند اصلی، آغاز می‌شود. لطفاً دقت فرمایید که ورود به این حوزه، مستلزم آن است که فرهنگ سازمانی شما اصلاح شده و همکاران، برای تأثیرگذاری مثبت، هم علاقه داشته و هم توانمند باشند. برای این کار، لازم است ابتدا، پتانسیل سازمان شما محک بخورد. پیشنهاد می‌کنیم در صورت تمایل به این کار، ابتدا این مقاله را با دقت مطالعه کنید.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من مهدی زارع‌پور، استراتژیست رشد سیستمی، تحلیلگر سیستم و بنیان‌گذار مدرسه کسب‌وکار رُهام هستم. با تجارب موفق در پیاده‌سازی اصول علمی مدیریت در فضای واقعی کسب‌وکارهای ایرانی، مهارت اصلی من طراحی مسیرهای رشد پایدار برای افراد و سازمان‌هاست. با تمرکز بر تحلیل زیرساخت‌ها، شناخت دقیق ظرفیت‌ها و تدوین نقشه‌راه متناسب با واقعیت، به مدیران کمک می‌کنم با نگاهی سیستمی، تصمیم‌های اثربخش‌تری بگیرند و در مسیر توسعه فردی و سازمانی، هوشمندانه حرکت کنند. اگر به دنبال نگاهی عمیق‌تر، تصمیمی حساب‌شده‌تر و تحولی تدریجی اما ماندگار در کسب‌وکار یا مسیر حرفه‌ای خود هستید، گفت‌وگو با من می‌تواند نقطه شروع باشد.