نشانه های مدیر سمی چیست؟

آیا شما یک مدیر سمی هستید یا مدیر سمی دارید؟


آیا مدیر شما سمّی است؟

کارکنان، مدیر خود را ترک می‌کنند نه سازمان را!

پیش از آغاز، این نکته را ذکر کنم که مقاله حاضر، حاصل تلفیق تجربه شخصی و تحقیقات MIT Sloan Management Review است. از آن زمانی که خودم کارمند ساده در یک کسب و کار بزرگ با سه هزار نفر پرسنل بودم تا امروز که به همان کسب و کارها مشاوره می‌دهم، یک تجربه مشترک را بارها و بارها مشاهده کردم. اینکه کارکنان، کار و سازمان خود را دوست‌دارند اما حالشان از رئیسشان بهم می‌خورد.

البته قبل از پرداختن به نشانه‌های مدیر سمّی، این نکته را باید خاطرنشان کنم که دسته‌بندی زیر در میان کارکنان وجود دارد و همه مسئولیت را نمی‌توانیم بر دوش مدیر انداخته و خود را کنار بکشیم:

دسته اول: بلاتکلیف‌ها

این کارکنان خودشان هم دقیقاً نمی‌دانند چه می‌خواهند؛ از دیگران و به‌صورت مشخص، رئیس خود انتظار دارند که حتی زندگی آن‌ها را نیز مدیریت کند. ایشان همواره ناراضی، راحت طلب و غُرغُرو هستند که منافع شخصی خود را بر منافع جمعی، ترجیح می‌دهند. من شخصاً به عنوان رهبر یک تیم، این افراد را قاطع و بدون نگرانی، حذف می‌کنم.

دسته دوم: آب‌زیرکاه‌ها

این کارکنان ممکن است مهارت و تخصص خیلی خوب و کاربردی داشته باشند اما نمی‌توانند ببینند فرد یا افراد دیگری در حال رشد و توسعه هستند. به همین دلیل، با نزدیک شدن به مدیر خود، ایشان را به سمت سمّی شدن سوق می‌دهند. بزرگ‌نمایی در نقل و قول، وارونه جلوه دادن شرایط و…، برخی از نشانه‌های آب‌زیرکاه‌های بدردنخور است.

دسته سوم: اجسام صلب!

بخش قابل توجهی از کارکنان (بخصوص نسل جوان)، در یک حرفه یا کار خاص، به شدت متخصص هستند. به‌عنوان مثال، آن‌ها تخصص بالایی در شناسایی مرکز هزینه‌های پنهان کسب و کار دارند که به‌طرز شگفت‌انگیزی کارگشا و مفید است اما در تمام وجودشان، همین یک مهارت است و بس؛ یک سلام و علیک کامل بلد نیستند، از ارتباط چشمی گریزان هستند، اغلب عزت نفس داغونی دارند، با یک مویز گرمی و با یک عناب سردیشان می‌کند، پرخاشگر هستند و زود زیر میز می‌زنند.

اگر از اعضای دسته‌بندی فوق نیستید، ادامه مقاله را مطالعه فرمایید در غیر اینصورت، پیشنهاد بنده تکمیل دوره‌های تخصصی تراپی است. من هم برای اطمینان از عملکرد صحیح روح و روانم، در هر ماه حداقل دو نوبت با مشاور، جلسات تراپی عمیق و دقیقی دارم که به توسعه چندجانبه زندگی، کمک شایانی داشته است.

 تحقیقات سال ۱۴۰۰ نشان داد حداقل ۴۰درصد کارکنان، به ترک شغل فعلی خود فکر کرده‌اند و سپس، به طرز حیرت‌آوری ترک‌کار کردند که باعث گسترش معضل منابع‌انسانی در ایران شد؛ این معضل، در کمتر از پنج سال آینده، بخش قابل توجهی از صنایع و کسب و کارهای صنعتی در کشور را، به خاموشی و انحلال می‌رساند.

در یکی از کارگاه‌های آموزشی، زمانیکه به این گزارش رسیدیم، مدیرارشدی گفت:

“همه بابت حقوق و دستمزد ترک کار می‌کنند! خب بروند جای دیگری، با حقوق بالاتر، اگر پیدا شد…”

بهترین دفاع، حمله است؛ اینطور نیست؟ در بخش دوم تحقیقات سال ۱۴۰۰، مشخص شد که “فرهنگ سمّی سازمان“، عامل اول ترک‌کار پرسنل دانشی و ماهر بوده (۱۰.۴۱%) و سیستم ناقص جبران خدمات، دلیل دوم (۷.۸۱%).

مدیر سمّی کیست؟

در مطالعات MIT Sloan Management Review آمده است:

“قبل از تشریح نشانه‌های یک مدیر سمّی، لازم است مشخص کنیم یک رئیس سمی، یعنی چه؟ رئیس یا مدیر، در صورتی سمّی تلقی می‌شود که ناکارآمد باشد، ناراحتی، استرس و فرسودگی شغلی ایجاد کند و باعث آسیب عاطفی به کارکنان شود. برخی از مدیران نمی‌توانند وظایف و مسئولیت‌های مدیریتی اولیه را انجام دهند؛ برخی دیگر با کنترل، تحقیر افراد یا سوء استفاده از قدرت پیشرفت می‌کنند.”

به زبان ساده‎تر، مدیرانی که هوش هیجانی ضعیفی دارند، اغلب تبدیل به یک رئیس سمّی می‌شوند چون در مهارت ارتباطات، به شدت مخرب عمل می‌کنند. آن‌ها خیلی زود هیجان‌زده شده و تصمیمات آنی می‌گیرند که ممکن است بعداً پشیمان شوند. در یک لحظه عصبانی شده، فریاد می‌زنند، یک نفر را بازخواست یا اخراج کرده، وقتی آرام می‌گیرند، با او تماس گرفته، عذرخواهی کرده و از او می‌خواهند برگردد!

آن‌ها حتی در زندگی شخصی خود نیز از همین رفتارها بارها و بارها آسیب دیده‌اند؛ در ارتباط با همسر یا فرزندان، دائماً بالا و پایین دارند؛ گاهی بسیار آزاد، خوشحال و پرانرژی، گاهی چنان عصبی، خشن و بی‌رحم که باور کردنی نیست. این افراد، تاب‌آوری بسیار پایینی دارند. با یک پیامک، تماس، جمله و…، از هم پاشیده و رفتار هیجانی از خود نمایش می‌دهند.

دلیل مسمومیت هرچه که باشد، باعث ایجاد یک محیط کاری سرد با بهره‌وری پایین و جابجایی بالای کارمندان می‌شود.اگر کارمندی هستید که با رئیس خود درگیر است یا یک تصمیم گیرنده در تیم که فکر می‌کند ممکن است با یک مدیر سمی در کسب و کار سر و کار دارد، به دنبال ۱۲ نشانه سمی زیر باشید.

  1. تمایل به دروغ گفتن دارد!

مرحوم پدر بزرگم، جمله جالبی را گوشزد می‌کرد:

“اگر کار اشتباهی کردی و سپس دروغ گفتی، گناه دروغ‌گویی از اشتباهت بیشتر است!”

دروغ، انواع مختلفی دارد؛ مانند دروغ سفید. اجازه بدهید با ذکر خاطره‌ای شخصی، از بی‌اعتبار شدن یک مدیر نزد خودم برایتان را موضوع را شفاف‌تر کنم. برای موضوعی خاص، در حال مشورت با چند متخصص بودم. جلساتی برگزار، اسناد و… بررسی و جمع‌بندی اولیه حاصل شد. در جلسه‌ای که با مدیرارشد و سایر اعضای تیم داشتیم، نتایج را عنوان کردم. در تمام مدت جلسه، مدیرارشد با لبخندی احمقانه که نشان از عصبی بودن او داشت (چون دلش می‌خواست مرکز توجه و گره‌گشای کسب و کار او باشد، نه بقیه) به من نگاه کرد. در پایان جلسه، تشکر کرد و رفت. موقع خداحافظی، صدایم زد و گفت:

“صبح که به سمت شرکت می‌آمدم، با خودم گفتم چه می‌شود که برخی از افراد، صاحب کرامت می‌شوند؟ لذتبخش است و سعادت می‌خواهد. در همین افکار بودم که دوست متخصصم که بسیار حرفه‌ای است، تماس گرفت و گفت در حال و هوای خودم بودم که یاد تو بر دلم نقش بست، متوجه شدم که حتماً با مشکلی دست و پنجه نرم می‌کنی، تماس گرفتم تا ببینم مشکل چیست؟!”

تمام این صغری و کبری چیدن‌ها و دروغ‌گویی سفید که اگر به نتیجه نمی‌رسید، تا ادعای پیامبری هم پیش می‌رفت را می‌توانست با یک جمله، حرفه‌ای و بدون دروغ عنوان کند:

“از پیگیری شما متشکرم، بنده هم یک دوست متخصص در این حوزه دارم، با ایشان نیز مشورت می‌کنیم که جمع‌بندی، کامل‌تر باشد.”

در کدام حال، مدیر برای شما قابل اعتمادتر بود؟

  1. در جزییات کاری همکاران دخالت مستقیم دارد.

چندسال قبل که مشاور کسب و کاری در حوزه خودروسازی بودم، متوجه بحث میان مدیرعامل و مسئول دفترش شدم. موضوع از این قرار بود که خانم مسئول دفتر، برای مدیریت تماس‌ها، روی کامپیوتر خودش یک فایل WORD ساخته بود. مدیرعامل به‌صورت اتفاقی این فایل را دیده و از او خواسته بود تغییراتی در آن اعمال کند! خانم مسئول دفتر هم می‌گفت این فایلی است که فقط خودم از آن استفاده می‌کنم و برای نظم‌بخشی به امور جاری خودم است، چرا شما باید در طراحی آن دخالت کنید؟!

این یک مثال ساده و روتین بود. مدیرانی که اجازه فکر کردن و خلاقیت را از افراد می‌گیرند، نماد بارز دخالت در جزییات هستند. جمله معروف ایشان: “کار را هرکسی غیر خودم انجام دهد، دوباره کاری می‌شود!”

  1. همیشه دیگران مقصر هستند.

حتی بهترین مدیران هم اشتباه می‌کنند چون قبل از اینکه مدیر باشند، انسان هستند. تفاوت در اینجاست که مدیرخوب و مؤثر، تلاش می‌کند اشتباهات را تصاحب کند و یک مدیر سمّی، دائم انگشت اشاره به سمت دیگران دارد. مدیران مؤثر، در پی یافتن ریشه خطا هستند و مدیران سمّی، در جستجوی یافتن مقصر.

  1. اعتبار کسب و کار را وابسته به خود می‌دانند.

کافی است خطایی در کسب و کار رخ دهد؛ مدیر(ان) سمّی دور میز نشسته، در حالیکه سر تکان داده و نگاه عاقل اندر سفیه به سایر افراد حاضر دارند، در مقام دانای کُل و فردی که از همه بهتر است، ابتدا شروع به موعظه کرده، سپس به افراد گوشزد می‌کنند که:

“من تمام دارایی خودم را اینجا آورده‌ام تا شما بتوانید مشغول به‌کار شوید! در حالیکه می‌توانستم همین سرمایه را در فلان‌جا مشغول کنم و الان خودم به‌جای اینکه اینجا نشسته و با مشتی الدنگ سر و کله بزنم، در جزایر قناری، لیموناد بنوشم و با شلوارک، زیر آفتاب دل‌انگیز، قدم بزنم.”

در نهایت، از افراد حاضر می‌خواهند فرد خطاکار که باعث و بانی این مشکل شده را یافته و به سزای عملش برسانند.

چند روز بعد، یکی از کارکنان اقدامی کرده که سبب رضایت مشتری و ارسال یک تقدیرنامه برای شرکت شده است. در عنوان تقدیرنامه چه آمده است؟

“مدیریت محترم شرکت …”

زیبا نیست؟ باعث و بانی خطا، کارکنان هستند اما دستاوردها، مستقیماً ناشی از هوش، ذکاوت، دانایی، زیرکی و کاربلدی مدیریت محترم است.

  1. استاد روانشناسی تاریک هستند.

مدیر(ان) سمّی، با هنرمندی بی‌نظیر، شما را در حالت شرمندگی و تنفر از خویشتن قرار می‌دهند. این مدیران، سرزنش کننده‌های عالی و درجه یکی هستند. در این نوع فرهنگ سازمانی، اغلب افراد زمانیکه به اتاق مدیر خوانده می‌شوند، مضطرب و نگران هستند. مدیر(ان) سمّی، استاد تخریب در جمع هستند. با ایجاد خطا یا مشکل، معمولاً در جمع فریاد زده یا در جمع، تخریب شخصیت می‌کنند. برخی از ایشان، در حالیکه لبخند به لب داشته و در ظاهر، آرامش خود را حفظ کرده‌اند، دستاوردها، عملکرد و در نهایت، شخصیت همکاران خود را مورد حمله قرار می‌دهند. در پایان این جلسات، افراد حالت تنفر از خود داشته و عامل بدبختی کسب و کار را، خود می‌پندارند.

  1. تعادل میان کار و زندگی معنایی ندارد.

این قسمت را اجازه بدهید از تجربه خودم برایتان بنویسم؛ مدیرعامل شرکتی که آنجا مشغول به‌کار بودم، نامه‌ای برای همه ارسال کرده بود که موظف هستید ۲۴ ساعت شبانه‌روز و ۷ روز هفته، در دسترس بوده و هر زمان به حضورتان نیاز بود، با سرعت خودتان را به محل شرکت برسانید. این همان نظام برده‌داری است به سبکی نوین؛ اگر دلیل را جویا شوید، خواهند گفت ما حقوق پرداخت می‌کنیم، شما وظیفه دارید در خدمت ما باشید.

جالب است بدانید، نتایج تحقیقات MIT Sloan Management Review هم می‌گوید:

“مدیران سمّی اغلب مطالبه‌گر، انتقادی و دارای انتظارات غیرمنطقی هستند؛ آنها ممکن است اصرار داشته باشند که کارمندان ساعات طولانی کار کنند (اغلب بدون غرامت). از طرف دیگر، آنها ممکن است انتظار دسترسی ۲۴/۷ از طریق ایمیل یا تلفن با پاسخ‌های فوری را داشته باشند. با گذشت زمان، این منجر به رنجش کارکنان و/یا فرسودگی شغلی می‌شود که هرگز به نفع هیچ محیط کاری نخواهد بود.”

  1. توقعات زیاد بدون پشتیبانی.

مدیر(ان) سمّی، همه چیز را وظیفه می‌دانند. به‌عنوان مثال، اگر کارمند بایگانی که فقط با اسناد و مستندسازی‌ها سر و کار دارد، موفق شود موشک قاره پیمایی بسازد که بدون سوخت، قادر به ادامه حرکت است، از نگاه یک مدیر سمّی، اقدامی بدیهی و ساده بوده که خودمان هم بلد بودیم آن را بسازیم. کافیست به این مدیران بگویید که فلان اقدام جدید انجام شده است، بلافاصله می‌پرسند: “خب؟” یعنی مگر انتظاری غیر از این هم داشتید؟

  1. تفرقه بینداز، حکومت کن!

اینگونه مدیران، از کار تیمی هراس دارند. آن‌ها همواره با توهم توطئه، هر جمع، گروه و تیمی را مخرب می‌دانند. اینگونه مدیران، متخصص جاسوس‌پروری و ترویج خاله‌زنک بازی در کسب و کار هستند. معمولاً چند نورچشمی دارند که گزارش‌های دقیقی (به صلاحدید خودشان!) از آنچه رخ می‌دهد ارائه داده و مجری اوامر پشت پرده هستند. در این کسب و کارها، هیچ انسان لایق و شایسته‌ای، طولانی دوام نیاورده و ترک کار می‌کند.

  1. شنونده نیستند!

مدیر(ان) سمّی، تمام مدتی که شما مشغول به صحبت هستید، به این فکر می‌کند که جواب دندان‌شکنی برایتان پیدا کند که دهانتان را ببندد؟این مدیران، مستمر از کلمه “ولی” استفاده می‌کنند؛ یعنی می‌خواهند به گوینده القا کنند که حرف مفت می‌زنی و از من، چیزی بیشتر بلد نیستی. این مدیران، افرادی هستند که به سایرین (مستقیم یا غیر مستقیم) می‌گویند:

“ایده‌های من است که کسب و کار را نجات می‌دهد؛ الباقی، سیاهی لشگر هستند.”

  1. از ترس به عنوان ابزار مدیریت استفاده می‌کنند.

ایجاد هراس از اخراج، تعدیل نیرو، تعطیل شدن کسب و کار، جریمه، توبیخ و…، از ابزارهای مدیر(ان) سمّی است. این افراد، ممکن است در ظاهر مهربان به نظر برسند، اما وقتی صحبت از تکنیک‌های مدیریتی می‌شود، به جای ارائه پاداش‌های درونی یا بیرونی، بر تکنیک‌های رهبری مبتنی بر ترس تکیه می‌کنند؛ آنها تمایلی ندارند کارکنان را به عنوان دارایی تلقی کنند، بلکه آنها را به عنوان بدهی‌هایی در نظر می‌گیرند که باید هر روز از پس آن برآیند!

  1. متناقض هستند.

آن‌ها هیچگاه خود واقعیشان نیستند چون می‌دانند هیچکس (از کارمند گرفته تا مشتری)، خود واقعی آن‌ها را دوست ندارد. دائم در حال تظاهر هستند و حتی این تظاهر تا جایی پیش می‌رود که ممکن است اقدامی کنند که صد در صد با آن مخالف هستند ولی چون سایرین آن را دوست‌دارند، انجام می‌دهند تا محبوبیت دروغین حاصل کنند.

  1. احساس مشترک وجود دارد.

در نهایت، اگر دیدید که در کسب و کار شما، اتفاق نظر بر سر مشکلات رفتاری و مدیریتی مدیری وجود دارد، علامت هشدار “سمّی” بودن برای او را فعال کنید. مطمئن باشید در آن فرهنگ سازمانی، خبری از رشد و ارتقا نیست و تا پایان عمر، یک حقوق بگیر ساده هستید که باید برای دریافت حقوق، خطوط قرمز، تمایلات، خواسته‌ها و اهداف خود را، لگدمال کند.

سخن پایانی

پس از گذشت سال‌ها، هنوز خاطرات خود با مدیران سمّی که داشتم از خاطر نبرده‌ام؛ افرادی که در سطح جامعه (معمولاً) ظاهر دلفریب و اعمالی پیامبرگونه دارند اما از نزدیک که با آن‌ها آشنا می‌شوید، خون‌آشام‌های ترسناکی هستند که هدفشان، به راحتی هر وسیله‌ای را توجیه می‌کند. اما نکته‌ای که در پایان اشاره به آن را ضروری می‌دانم، این است که در اکثر موارد، واکنش یا عدم واکنش من و شما است که سمّی بودن این افراد را تشدید می‌کند.

آن زمان که مدیرکارخانه بودم، بنا به برخی سیاست‌های غلط مدیرعامل که یک دیکتاتور به تمام معنا بود، شرکت با کسری بودجه مواجه و حدود سه ماه حقوق معوق داشتیم. کارکنان به من مراجعه و خواستار کمک شدند که چون اختیاراتی در کار نبود، تنها اقدامی که به ذهنم رسید، تشکیل جلسه‌ای با مدیرعامل، برای شنیدن گرفتاری‌ها و یافتن راه‌حل بود. جلسه تشکیل و مدیرعامل با حالتی طلبکار گفت: “شرایط همین هست، هرکه ناراضی است، از فردا صبح نیاید.” این را گفت و رفت. واکنش همکاران چه بود؟ فردا صبح، زودتر از روزهای قبل در محل کار حاضر بودند.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من، مهدی زارع پور هستم. علاقمند یا بهتر است بگویم، عاشق علم و هنر مدیریت؛ با تأسیس رُهام سپهر تابان، تلاش دارم تا به کمک کار تیمی، بهره گیری از تجارب ارزنده دنیا و تخصص مدیریت، به ثروت آفرینی هرچه بیشتر کسب و کارهای کوچک و متوسط ایرانی، کمک کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *