گام نخست، سخت اما ضروری

در هر کسب و کار، نخستین گام ضروری این است که از تطابق و همراستایی حداکثری اهداف فرد و سازمان، اطمینان حاصل نماییم. موضوعی که به ظاهر ساده اما در عمل، به شدت دشوار و پیچیده است.

این گام نخست و ضروری، هرچند دشوار و چندلایه است اما اجتناب ناپذیر و برای رسیدن به موفقیت، الزامی است. نکته مهم این است که مدیران ارشد کسب و کار (صاحبان آن)، چاره ای ندارند جز آنکه برای حرکت در این مسیر، شخصاً آگاه و مطلع بوده و بتوانند فرآیند و مسیر پیمایش را رصد نموده و به کمک مشاوران خود، آن را اصلاح، بهبود یا بازمهندسی نمایند.

در این میان، “مدیریت عملکرد پرسنل” یک ابزار حرفه ای، دقیق، کاربردی و جذاب برای تسهیل مسیر نیل به این هدف (تطبیق حداکثری اهداف پرسنل و سازمان) است.

برای آغاز بحث، لازم است از واژه شناسی آغاز کنیم.

مدیریت

انجام کار از طریق دیگران، یکی از تعاریف مورد توافق برای مدیریت است که حداقل پنج رکن اصلی دارد:

برنامه ریزی

سازماندهی

جذب (شناسایی، به کارگیری)

کنترل

رهبری

عملکرد

به لحاظ لغوی، عملکرد به معنای حالت یا کیفیت انجام کار است. عملکرد شامل دو عنصر اصلی “کارآیی” و “اثربخشی” است.

کارآیی به معنای این است که در یک سازمان، برای دست یابی به هدف یا اهداف خاص، چگونه از منابع در دسترس، استفاده می شود؟ (برای تبدیل ورودی به خروجی، چگونه منابع تخصیص یافته و مصرف می شوند.)

اثربخشی نیز به معنای میزان تحقق اهداف است. (انجام کار درست.)

پس به صورت خلاصه داریم:

عملکرد (بهره وری) = انجام درست (کارآیی) کارهای درست (اثربخشی).

پرسنل

عناصری که به سازمان، هویت داده و خون در جریان کالبد سازمان هستند. (بنده استفاده از واژه منابع را برای انسان، نامناسب می دانم.)

مدیریت عملکرد پرسنل

اکنون تا حدود زیادی، مفهوم عبارت فوق، روشن شده است. هرگاه برای کسب اطمینان از اینکه همکاران ما کارهای درست را به درستی انجام دهند، ابزارهای مدیریتی را به کار گیریم، در حقیقت “مدیریت عملکرد پرسنل” را تحقق بخشیده یا در جهت آن، تلاش کرده ایم.

نکته مهم این است که پرسنل، چگونه تشخیص دهند کار درست چیست؟

سپس، چگونه تشخیص بدهند که درست انجام دادن کار درست، چگونه است؟

این دو پرسش اصلی را در ذهن داشته و در مورد آن تحقیق نمایید، تا قسمت دوم منتشر شود.