این تصویر در حال نمایش فیدبک یا همان بازخورد است و تفاوتش را با ریمارک توضیح می دهد

مهارت کلیدی بازخورد و تفاوت آن با ریمارک


بیل گیتس

«بازخورد مشتریان مانند قطب‌نمایی است که مسیر موفقیت کسب‌وکار را نشان می‌دهد.»

هنر بازخورد سازنده: چطور به کارمندان خود بازخورد دهیم که به رشد آن‌ها کمک کند؟ (ویژه مدیران میانی)

مدیریت، فراتر از نظارت بر وظایف، هنری ظریف است؛ به‌ویژه زمانی که پای ارائه بازخورد به میان می‌آید. شاید شما نیز به‌عنوان یک مدیر میانی در یک کسب‌وکار کوچک و متوسط (SME) تجربه کرده باشید که با وجود نیت خیر، بازخوردی که ارائه می‌کردید نه تنها به رشد کارمند کمک نمی‌کرد، بلکه ممکن بود باعث دلسردی یا موضع‌گیری او شود. آیا تا به حال به این اندیشیده‌اید که چرا برخی بازخوردها تأثیری شگرف دارند و برخی دیگر بی‌نتیجه‌اند؟ نکته کلیدی در تفاوت “بیان کردن” و “درک شدن” نهفته است.

من، مهدی زارع پور، به‌عنوان مشاور توسعه سازمانی، در این مقاله قصد دارد به شما کمک کند تا هنر بازخورد سازنده را بیاموزید. در این مسیر، به بررسی دقیق بازخورد سازنده، تفاوت آن با “ریمارک” یا “انتقاد” و چگونگی به‌کارگیری تکنیک‌های عملی خواهیم پرداخت. هدف این است که نه تنها به رشد فردی کارکنان خود یاری رسانید، بلکه مستقیماً بر بهره‌وری و حتی افزایش فروش سازمانتان نیز تأثیرگذار باشید. آیا آماده‌اید تا از یک ابزار روزمره، اهرمی قدرتمند برای پیشرفت بسازید؟

۱. چرا بازخورد سازنده، ستون فقرات رشد در SMEهاست؟

در محیط پویای کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، که هر فرد نقشی حیاتی ایفا می‌کند و منابع نیز محدودند، رشد و بهبود مستمر کارکنان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بازخورد سازنده دقیقاً همان ابزاری است که این رشد را ممکن می‌سازد. هنگامی که بازخورد به‌درستی ارائه شود، به چراغ راهنمایی برای کارکنان تبدیل می‌شود که به آن‌ها نشان می‌دهد چگونه می‌توانند عملکرد خود را ارتقاء بخشند و به اهداف شخصی و سازمانی دست یابند.

۱.۱. حلقه طلایی بهبود مستمر: بازخورد، یادگیری، رشد

تصور کنید یکی از کارمندان واحد تولید شما در حال کار با یک دستگاه جدید است و عملکرد او بهینه نیست. اگر بدون دریافت بازخورد سازنده، به کار خود ادامه دهد، نه تنها بهره‌وری آن بخش کاهش می‌یابد، بلکه ممکن است در آینده خطاهای بزرگتری نیز مرتکب شود. اما اگر مدیرش به‌موقع و صحیح به او بازخورد دهد، کارمند قادر خواهد بود بیاموزد، ایراد خود را برطرف سازد و عملکردش را بهبود بخشد. این همان حلقه طلایی بهبود مستمر است: بازخورد صحیح منجر به یادگیری می‌شود، یادگیری به رشد فردی می‌انجامد و در نهایت، رشد فردی به رشد سازمان ختم می‌گردد.

در یک SME (کسب و کار کوچک و متوسط)، جایی که تیم‌ها کوچک هستند و هر اشتباه می‌تواند تأثیر قابل توجهی داشته باشد، این چرخه حیاتی‌تر است. شرکت‌هایی نظیر Google (گوگل، شرکت فناوری عظیم آمریکایی)، در فرهنگ سازمانی خود بر بازخورد ۳۶۰ درجه و مستمر تأکید دارند. آن‌ها می‌دانند که بازخورد منظم و هدفمند، نه تنها به کارکنان کمک می‌کند تا مهارت‌های خود را توسعه دهند، بلکه باعث می‌شود شرکت نیز بتواند سریع‌تر به نیازهای بازار و مشتری واکنش نشان دهد و محصولات و خدماتی با کیفیت‌تر ارائه کند. این رویکرد نشان می‌دهد که حتی غول‌های تکنولوژی نیز برای رشد و پایداری خود، بر اهمیت بازخورد سرمایه‌گذاری می‌کنند.

۱.۲. تفاوت بازخورد و “ریمارک”: چرا شناخت این مرز حیاتی است؟

یکی از بزرگترین موانع در مسیر بازخورد سازنده، عدم درک صحیح تفاوت میان “بازخورد” و یک “ریمارک” یا اظهارنظر صرف است. بسیاری از مدیران، ناخواسته به‌جای بازخورد هدفمند، تنها یک ریمارک ارائه می‌دهند که نه تنها بی‌تأثیر است، بلکه می‌تواند مخرب نیز باشد.

“ریمارک” (Remark) اغلب یک اظهارنظر کلی، مبهم، غیرقابل پیگیری، و گاهی با قضاوت شخصی همراه است. ریمارک بر “شخص” تمرکز دارد، نه بر “عملکرد”.

۱.۱.۲. مثال ریمارک

“شما همیشه دیروزتون بهتر از امروزتونه!” یا “چرا اینقدر بی‌دقت هستی؟” این جملات نه تنها به کارمند هیچ اطلاعاتی برای بهبود نمی‌دهند، بلکه حس بی‌ارزشی و بی‌انگیزگی را در او ایجاد می‌کنند. این نوع اظهارنظرها، به‌خصوص در یک تیم فروش، می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد. اگر مدیر به فروشنده‌ای بگوید: “تو به درد فروش نمی‌خوری!”، این ریمارک نه تنها به فروشنده کمک نمی‌کند که مهارت‌هایش را بهبود بخشد، بلکه باعث می‌شود عزت‌نفسش آسیب دیده و اعتماد به نفسش در آن حوزه، کاهش یافته یا از دست برود و در نهایت، به افت شدید فروش و حتی خروج از تیم منجر شود.

“بازخورد سازنده” (Constructive Feedback) اما، مشخص، مبتنی بر شواهد، عینی، قابل پیگیری و با نیت کمک به بهبود عملکرد ارائه می‌شود. بازخورد سازنده بر “رفتار” یا “عملکرد” تمرکز دارد، نه بر “شخصیت” فرد.

۲.۱.۲. مثال بازخورد سازنده

“در گزارش فروش این ماه، متوجه شدم که در تعقیب سرنخ‌های (Leads) اولیه کمی کند عمل کردید. (مشاهده عینی) این تأخیر باعث شد تعدادی از سرنخ‌ها از دست بروند. (تأثیر بر عملکرد) پیشنهاد می‌کنم از این به بعد، حداکثر تا ۲ ساعت پس از دریافت سرنخ، با مشتری تماس بگیرید. (راهکار مشخص)”

۳.۱.۲. نحوه تأثیرگذاری بر مدیریت سازمان (کسب و کار) و فروش

درک این تفاوت، تأثیر شگرفی بر مدیریت و به‌خصوص فروش در کسب‌وکار شما دارد.

الف. در مدیریت: وقتی مدیران قادرند بازخورد سازنده بدهند، کارکنان می‌فهمند که دقیقاً کجا باید بهتر شوند. این شفافیت، نه تنها به رشد فردی کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود فرایندهای داخلی کسب‌وکار هم مدام بهینه شوند و از تکرار اشتباهات جلوگیری شود.

ب. در فروش: در یک واحد فروش، جایی که عملکرد هر فرد مستقیماً بر درآمد سازمان تأثیرگذار است، بازخورد سازنده حکم طلا را دارد. مدیر فروش با ارائه بازخورد دقیق (“در مکالمه با مشتری X، شما در قسمت نهایی کردن خرید، کمی تعلل کردید. اگر از جملات ترغیب‌کننده‌تر استفاده می‌کردید، شانس فروش بالاتر می‌رفت.”) می‌تواند به فروشنده کمک کند که نقاط ضعفش را درک کند و آن‌ها را به نقاط قوت تبدیل کند. این امر مستقیماً منجر به افزایش مهارت‌های فروشنده و در نهایت، افزایش آمار فروش کلی سازمان می‌شود. شرکت‌های موفقی چون Salesforce (یکی از پیشروترین شرکت‌های نرم‌افزاری در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری و فروش) به اهمیت بازخورد مداوم و مبتنی بر داده به تیم‌های فروش خود باور دارند، چرا که این رویکرد به آن‌ها اجازه می‌دهد تا عملکرد تیمشان را بهینه‌سازی کرده و رشد درآمدی پایداری داشته باشند.

۲. اصول طلایی بازخورد سازنده: چگونه بازخوردی دهیم که واقعاً مؤثر باشد؟

حال که تفاوت بازخورد و ریمارک را درک کردیم و از اهمیت حیاتی بازخورد سازنده برای رشد در SMEها آگاه شدیم، وقت آن است که به چگونگی ارائه آن بپردازیم. بازخورد سازنده یک فرایند دقیق و نیازمند مهارت است. در این بخش، به اصول کلیدی که بازخورد شما را مؤثر و نتیجه‌بخش می‌سازد، خواهیم پرداخت.

۲.۱. تمرکز بر رفتار، نه شخصیت: “چه دیدی؟” نه “چه کسی هستی؟”

یکی از بنیادی‌ترین اصول بازخورد سازنده، تفکیک رفتار از شخصیت فرد است. بازخورد باید بر اعمال و رفتارهای قابل مشاهده و قابل تغییر تمرکز کند، نه بر ویژگی‌های شخصیتی یا خصوصیات ذاتی فرد که تغییر آن‌ها دشوار است. هدف شما باید کمک به بهبود عملکرد باشد، نه قضاوت در مورد ارزش کلی شخص.

راهکار عملی

همواره از کلماتی استفاده کنید که به “آنچه انجام شد” اشاره دارد، نه “آنچه فرد هست”. به جای گفتن “تو بی‌نظم هستی”، بگویید: “در ارائه گزارش پروژه X، ترتیب اسناد مالی به هم ریخته بود.” این جمله به کارمند کمک می‌کند تا دقیقاً متوجه شود کدام بخش از کارش نیاز به بهبود دارد.

مثال ملموس

تصور کنید یکی از کارمندان واحد اداری شما در هماهنگی جلسات با تأخیر عمل می‌کند. اگر بگویید: “شما آدم بی‌خیالی هستید و همیشه جلسات را دیر هماهنگ می‌کنید!” این یک ریمارک است که به شخصیت او حمله می‌کند. اما اگر بگویید: “در مورد جلسه هفته گذشته با مشتری Y، متوجه شدم هماهنگی اتاق و تجهیزات صوتی ۱۵ دقیقه قبل از شروع جلسه انجام شد. این تأخیر می‌توانست باعث مشکل شود. لطفاً از این به بعد، هماهنگی‌ها را حداقل ۳۰ دقیقه قبل از شروع جلسه نهایی کنید.” این بازخورد، مشخص، مبتنی بر رفتار و قابل اصلاح است.

نمونه خارجی

شرکت‌هایی مانند Deloitte (یکی از بزرگترین شرکت‌های خدمات حرفه‌ای در جهان)، در سیستم‌های مدیریت عملکرد خود، به مدیران آموزش می‌دهند که بازخورد را بر اساس “داده‌های عملکردی” و “شواهد رفتاری” ارائه دهند. آن‌ها می‌دانند که قضاوت شخصیتی، تنها مقاومت ایجاد می‌کند، در حالی که تمرکز بر رفتار، راه را برای بهبود می‌گشاید.

۲.۲. به موقع و منظم: “داغ داغ” بازخورد بدهید

تأخیر در ارائه بازخورد، اثربخشی آن را به شدت کاهش می‌دهد. بازخورد باید به موقع و تا حد امکان نزدیک به رویداد یا رفتار مورد نظر ارائه شود تا کارمند بتواند ارتباط مستقیمی بین بازخورد و عملکرد خود برقرار کند. همچنین، بازخورد نباید به جلسات سالیانه ارزیابی عملکرد محدود شود؛ بلکه باید یک فرایند مستمر و منظم باشد.

راهکار عملی

سعی کنید بازخوردهای کوچک و فوری را در همان لحظه یا در کوتاه‌ترین زمان ممکن ارائه دهید. برای بازخوردهای پیچیده‌تر، زمان مشخصی را در طول هفته یا ماه برای گفتگوهای کوتاه و هدفمند با کارکنان در نظر بگیرید.

مثال ملموس

اگر یکی از کارمندان واحد بازاریابی، در یک ایمیل گروهی به مشتریان بالقوه، اشتباه تایپی بزرگی مرتکب شده است، بهتر است مدیر او در همان روز یا روز بعد با او صحبت کند، نه اینکه این موضوع را برای جلسه ارزیابی سالیانه نگه دارد. در غیر این صورت، کارمند ممکن است تا آن زمان فراموش کند که دقیقاً چه اتفاقی افتاده و دلیل بازخورد را درک نکند.

نمونه خارجی

شرکت‌هایی مثل Adobe (شرکت نرم‌افزاری معروف)، سیستم ارزیابی عملکرد سالیانه سنتی را حذف کرده و به جای آن، رویکرد “Check-in” را جایگزین کرده‌اند؛ یعنی گفتگوهای مداوم و بازخورد منظم بین مدیر و کارمند. این رویکرد به آن‌ها کمک کرده تا کارکنانشان سریع‌تر رشد کنند و عملکرد کلی شرکت بهبود یابد.

۲.۳. مشخص و مبتنی بر شواهد: “چه شد؟” نه “چیزها”

یک بازخورد سازنده باید مشخص، عینی و مبتنی بر شواهد باشد. از کلی‌گویی و واژه‌های مبهم پرهیز کنید. به جای بیان برداشت‌های کلی، دقیقاً بگویید چه اتفاقی افتاده، چه رفتاری مشاهده شده و تأثیر آن رفتار چه بوده است.

راهکار عملی

از تکنیک STAR (Situation, Task, Action, Result) استفاده کنید. این تکنیک به شما کمک می‌کند بازخورد را به صورت ساختارمند ارائه دهید:

S (Situation – موقعیت): “در جلسه روز سه‌شنبه با مشتری الف…”

T (Task – وظیفه): “وظیفه شما ارائه گزارش پیشرفت پروژه بود…”

A (Action – اقدام): “شما در طول ارائه، از نمودارهایی استفاده کردید که اعداد آن‌ها ناخوانا بود و به سؤالات مشتری به طور مستقیم پاسخ ندادید…”

R (Result – نتیجه): “این موضوع باعث شد مشتری در مورد پیشرفت پروژه دچار ابهام شود و جلسه با نتیجه واضحی به پایان نرسد.”

مثال ملموس

اگر مدیر واحد مالی بخواهد به کارمندی که در تهیه گزارش‌ها اشتباه می‌کند بازخورد دهد، به جای گفتن “گزارش‌هایت بی‌نظم است”، می‌تواند بگوید: “در گزارش هزینه‌های ماه گذشته (Situation)، شما مسئول ثبت فاکتورهای تامین‌کنندگان بودید (Task). من متوجه شدم که فاکتورهای مربوط به شرکت B و C به درستی در دسته صحیح طبقه‌بندی نشده بودند (Action). این باعث شد که در بودجه‌بندی ماهانه (Result) دچار مشکل شویم و نیاز به بررسی مجدد پیدا کنیم.”

نمونه خارجی

بسیاری از شرکت‌های موفق در حوزه فناوری، مانند Meta (شرکت مادر فیس‌بوک و اینستاگرام)، سیستم‌های بازخورد خود را بر مبنای داده و شواهد عینی طراحی کرده‌اند. آن‌ها معتقدند که تنها با بازخورد مشخص می‌توان عملکرد را به صورت عینی اندازه‌گیری و بهبود بخشید.

۲.۴. تمرکز بر آینده و راه‌حل: “چگونه بهتر شویم؟”

بازخورد سازنده نباید فقط به گذشته و اشتباهات گذشته بپردازد؛ بلکه باید رو به آینده باشد و بر راه‌حل‌ها و بهبود عملکرد در آینده تمرکز کند. هدف نهایی، رشد و توانمندسازی کارمند است.

راهکار عملی

پس از بیان مشاهده و تأثیر آن، پیشنهادهای مشخصی برای بهبود ارائه دهید. از کارمند بپرسید که خودش چه راه‌حل‌هایی دارد یا چطور فکر می‌کند می‌تواند این مشکل را رفع کند.

مثال ملموس

پس از بازخورد بالا در مورد ارائه گزارش، می‌توانید ادامه دهید: “برای دفعه بعد، پیشنهاد می‌کنم (یا از شما می‌خواهم) (راهکار شما) قبل از ارائه، یک بار نمودارها را با دقت بیشتری بررسی کنید و پاسخ سؤالات احتمالی را آماده داشته باشید. (دعوت به مشارکت کارمند) به نظر شما چه کاری می‌تونید انجام بدید تا این مشکل تکرار نشه؟” این پرسش، کارمند را درگیر فرآیند حل مسئله می‌کند و حس مالکیت را در او تقویت می‌نماید.

نمونه خارجی

شرکت GE (General Electric) در دورانی که توسط جک ولش (مدیرعامل افسانه‌ای) اداره می‌شد، به شدت روی فرهنگ “بازخورد رو به جلو” تمرکز داشت. آن‌ها به جای اتلاف وقت بر روی گذشته، تمام تمرکز خود را بر روی چگونگی بهبود عملکرد در آینده قرار می‌دادند که این رویکرد نقش مهمی در موفقیت‌های چشمگیر آن‌ها داشت.

۳. نقشی که شما به عنوان مدیر میانی بازی می‌کنید: از بازخورد دهنده تا مربی

شما به عنوان یک مدیر میانی، در خط مقدم ارتباط با کارکنان قرار دارید. این موقعیت، فرصتی بی‌نظیر برای تبدیل شدن به یک مربی و تسهیل‌کننده رشد است. نقش شما فراتر از صرفاً ارائه بازخورد است؛ شما باید فرهنگ بازخورد را در تیم خود نهادینه کنید و نشان دهید که چگونه این ابزار می‌تواند به پیشرفت همگانی کمک کند.

۳.۱. ایجاد فضای امن و اعتماد: بستری برای شنیده شدن

یکی از مهم‌ترین وظایف شما، فراهم آوردن فضایی است که کارکنان در آن احساس امنیت کنند تا بازخورد دریافت کنند، حتی اگر آن بازخورد دشوار باشد. بدون اعتماد، بازخورد هرگز به درستی شنیده نمی‌شود و به رشد نمی‌انجامد.

راه‌کار عملی

شفافیت در نیت: قبل از ارائه بازخورد، نیت خود را مشخص کنید. بگویید: “من این بازخورد را می‌دهم چون به رشد شما و موفقیت تیم اهمیت می‌دهم.”

گوش دادن به بازخورد خودتان: نشان دهید که خودتان هم پذیرای بازخورد هستید. از کارمندتان بپرسید: “آیا راهی هست که من در آینده بهتر به شما بازخورد بدهم؟” یا “آیا در طول پروژه، کاری بوده که من می‌توانستم بهتر انجام دهم؟” این کار، اعتماد متقابل را ایجاد می‌کند و فضایی دوطرفه برای رشد فراهم می‌آورد.

محرمانگی و احترام: بازخورد را همیشه به صورت خصوصی و در محیطی محترمانه ارائه دهید، نه در جمع و نه با عصبانیت.

مثال ملموس

در یک شرکت نرم‌افزاری کوچک، اگر یکی از توسعه‌دهندگان (Developer) در کدنویسی یک اشتباه بزرگ مرتکب شده، مدیر میانی باید او را به صورت خصوصی صدا کند و با آرامش و نیت کمک، بازخورد دهد. اگر این اتفاق در جمع تیم یا با لحنی تند رخ دهد، توسعه‌دهنده به جای درس گرفتن از اشتباه، تنها تحقیر می‌شود و احتمال تکرار اشتباهات مشابه در آینده افزایش می‌یابد.

نمونه خارجی

شرکت‌هایی مانند Google (گوگل، شرکت فناوری عظیم آمریکایی)، به شدت روی مفهوم “امنیت روان‌شناختی” (Psychological Safety) در تیم‌ها تأکید دارند. این مفهوم به معنای ایجاد فضایی است که در آن افراد احساس امنیت می‌کنند تا ریسک کنند، اشتباه کنند و سؤال بپرسند، بدون ترس از تنبیه یا شرمساری. این فضای امن است که بستر لازم برای بازخورد سازنده و رشد را فراهم می‌آورد.

۳.۲. پیگیری و تشویق: ادامه مسیر رشد

ارائه بازخورد، پایان کار نیست؛ بلکه آغاز یک سفر است. برای اینکه بازخورد واقعاً به رشد منجر شود، نیاز به پیگیری و تشویق مداوم دارید.

راهکار عملی

برنامه‌ریزی برای بهبود: پس از ارائه بازخورد، همراه با کارمند خود یک برنامه عملیاتی کوچک برای بهبود ایجاد کنید. مثلاً: “قرار شد در هفته آینده، سه مکالمه فروش را ضبط کنی و با هم بررسی کنیم.”

پیگیری منظم: در جلسات بعدی، به طور مشخص پیگیری کنید که آیا اقدامات توافق شده انجام شده‌اند یا خیر.

تشویق و تقویت مثبت: وقتی کارمندتان پیشرفت می‌کند، حتی کوچک‌ترین تغییرات را هم شناسایی کرده و به او بازخورد مثبت بدهید. جملاتی مانند: “در این مکالمه فروش جدید، متوجه شدم که از تکنیک X که هفته پیش درباره‌اش صحبت کردیم، استفاده کردی و نتیجه‌اش عالی بود!” این بازخورد مثبت، انگیزه کارمند را برای ادامه بهبود دوچندان می‌کند.

مثال ملموس

در یک آژانس دیجیتال مارکتینگ، اگر مدیر میانی به کارشناس محتوا در مورد بهبود کیفیت تیترهای وبلاگ بازخورد داده است، هفته بعد باید تیترهای جدید او را بررسی کند. اگر پیشرفتی مشاهده کرد، فوراً به او بازخورد مثبت دهد. این پیگیری و تشویق، باعث می‌شود کارشناس محتوا احساس کند که تلاش‌هایش دیده می‌شود و برای بهبود بیشتر انگیزه پیدا کند.

نمونه خارجی

شرکت Netflix (نتفلیکس، پلتفرم استریم فیلم و سریال) در فرهنگ سازمانی خود به “چرخه بازخورد و یادگیری” اهمیت زیادی می‌دهد. آن‌ها نه تنها بازخورد را به صورت مداوم ارائه می‌دهند، بلکه اطمینان حاصل می‌کنند که این بازخوردها منجر به اقدامات عملی و بهبود مستمر شوند و در نهایت با جشن گرفتن موفقیت‌ها، تیم را تشویق به ادامه مسیر می‌کنند.

ارائه بازخورد سازنده، نه یک وظیفه صرف، بلکه هنری حیاتی است که می‌تواند تیم شما را متحول کند. این هنر، به شما به عنوان یک مدیر میانی در SME، قدرت می‌دهد تا نه تنها به رشد فردی کارکنان خود کمک کنید، بلکه به طور مستقیم بر بهره‌وری کلی، کاهش اشتباهات و در نهایت، افزایش فروش و سودآوری سازمانتان تأثیرگذار باشید. با درک تفاوت میان ریمارک و بازخورد و به‌کارگیری اصول طلایی ارائه بازخورد مؤثر، شما ابزاری قدرتمند برای ساخت تیمی پویا، متعهد و همیشه در حال رشد در اختیار خواهید داشت.

من (مهدی زارع پور)، به عنوان مشاور، طراح و تحلیلگر سیستم، در تعامل با کسب‌وکارهای کوچک و متوسط دریافتم، تیم‌هایی که در آن‌ها فرهنگ بازخورد سازنده جریان دارد، نه تنها از چالش‌ها سریع‌تر عبور می‌کنند، بلکه به سرعت به اهداف خود دست می‌یابند. سرمایه‌گذاری بر روی این مهارت، سرمایه‌گذاری بر روی آینده کسب‌وکار شماست.

آیا مایلید با یادگیری تکنیک‌های پیشرفته‌تر بازخورد سازنده و پیاده‌سازی آن در تیم خود، عملکرد کارکنان را به حداکثر رسانده و مسیر رشد کسب‌وکار خود را هموارتر سازید؟

مدرسه کسب‌وکار رهام با دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی تخصصی، آماده ارائه راهکارهای عملی و متناسب با نیازهای مدیران میانی در SMEها (کسب و کارهای کوچک و متوسط) است. برای دریافت مشاوره رایگان و آگاهی از برنامه‌های آموزشی ما، همین امروز با ما تماس بگیرید و گامی مؤثر در جهت تبدیل شدن به یک مدیر مؤثر و توانمندسازی تیم خود بردارید.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من مهدی زارع پور، مشاور مدیریت، تحلیلگر سیستم و بنیانگذار مدرسه کسب و کار رُهام هستم. عاشق علم مدیریت و هنر رهبری هستم و باور دارم که ترکیب تجربه اجرایی، آموزش اصولی و مشاوره سیستماتیک می‌تواند تحولی پایدار در مسیر رشد افراد و کسب‌وکارها ایجاد کند. اگر به دنبال تحولی هوشمندانه در کسب‌وکار خود هستید یا می‌خواهید مهارت‌های مدیریتی خود را ارتقا دهید، خوشحال می‌شوم در این مسیر همراهتان باشم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *