طرح واره، آفت بهینه سازی!
کسب و کاری را سراغ دارید که تمایل به سود بیشتر، سهم بیشتر از بازار، محیط کار پویاتر و… نداشته باشد؟ هماهنطور که هیچ تیم ورزشی، برای باخت و حذف شدن وارد تورنمنتهای حرفهای نمیشود، بعید است بتوانیم هیئت مؤسس کسب و کاری را پیدا کنیم که بگویند ما برای ورشکست شدن و از بین رفتن کسب و کار، سرمایهگذاری کردیم و این سازمان را شکل دادیم!
اما سؤالی که مطرح میشود این است:
چرا اکثر کسب و کارهای ایرانی، توسعه و پیشرفت چشمگیر و ماندگاری ندارند؟ در یک دوره، رشد بالا، یک دوره رکود عمیق و گاهی گذران روزمرگی را تجربه میکنند؟
این پرسش، پاسخ یگانه و واحدی ندارد چون با مفهومی کلان بهنام “سیستم پویا” مواجه هستیم. در این مقاله، با تمرکز بر سیزده سال تجربه در حوزه بهینهسازی سیستمهای کسب و کار، یک مانع اساسی را دنبال و بررسی خواهیم کرد؛ نقش “طرحواره مدیران ارشد”.
فرهنگ سازمان
هر کسب و کار دقیقاً مشابه با یک موجود زنده، والد دارد؛ مؤسسین هر کسب و کار، به عنوان والدین آن سازمان محسوب میشوند. همانطور که “پدر” و “مادر” خانواده، سیستم تربیتی، پرورشی، فرهنگی و آموزشی خاصی را تجربه کردهاند، هر عضو مؤسس کسب و کار نیز، همین مسیر را منحصر به خود طی نموده و اکنون که قرار است سازمانی متولد شود، مجموعهای از عادات، عرف، اخلاقیات و… بهعنوان مسیرهای ذهنی و انتزاعی موجود در آن سازمان، شکل میگیرد که در هیچکجا مکتوب نشده است.
اگر میخواهید به فرهنگ کسب و کار خود پی ببرید، توجه کنید که همکاران قدیمی، چه توصیههایی به همکاران جدیدالورود دارند. بهعنوان مثال:
– خیلی مراقب باشی، خانم/آقای فلانی، بعضی روزها حالش خوب نیست؛ در آن روزها، نزدیکش نشوی!
– خوشبختانه اینجا مدیر بسیار حرفهای داریم، او به ما اجازه میدهد از سبک و روش خودمان استفاده کنیم، بهعنوان یک عضو جدید، کاری نکنی که پشیمان شود!
– والا اینجا شبیه پادگان است؛ آهسته بیا، آهسته هم برو که فقط حقوق آخر ماه را بگیری.
– اینجا شبیه خانه دوم بچهها شده، کمی بیشتر با سازمان آشنا بشوی، متوجه تمایزش خواهی شد.
– پنج دقیقه به اذان، داخل نمازخانه نباشی، نسخهات را پیچیدهاند، حواست را جمع کن.
– هرموقع خواستند به اتاق مدیر بروی، بدان که بیچارهای.
شاید در کسب و کار شما، مجموعهای از قوانین، دستورالعملها، دفترچه فرآیندها، ایزو و… وجود داشته و دورهای، بروزرسانی شوند، اما آنچه در واقعیت اساس و مبنای تصمیمات و رویدادهای سازمانی است، فرهنگ نانوشته حاکم است. این فرهنگ از کجا آمده است؟ اعتقادات، رفتارها و ویژگیهای شخصیتی مؤسس یا مدیران ارشد آن کسب و کار (سیستم پنهان).
طرحواره چیست؟
قطار برای حرکت، نیاز به ریل دارد. ریلگذاری فرآیند سخت، طولانی و پیچیدهای است و در نهایت، قطار بدون توجه به این فرآیند، با سرعت زیاد شروع به حرکت میکند و همانجایی میرود که ریل مشخص کرده است. در طول روز، هر تصمیمی که میگیریم، هر اقدامی که انجام داده یا نمیدهیم، اساس و بنیانی در عمق مغزمان دارد که از بدو تولد توسط رفتارهای خانواده شکل گرفته است. این الگوهای فکری، نقش همان ریل را ایفا میکنند. طرحوارهها، مانند گره در مسیر رفتار و تجربه افراد عمل میکنند و اجازه نمیدهند کیفیت خوب زندگی، شکل بگیرد.
نکته اساسی این است که بدانیم، طرحوارهها در “ضمیر ناخودآگاه” ما، یعنی جایی که هیچ شناخت و تسلطی به آن نداریم، قدرت نمایی میکنند! پس مواجه شدن و جایگزین نمودن آنها با رویکرد سالم، کار سادهای نیست که بخواهیم از شنبه، شروع کنیم و پنجشنبه، موفق به خانه برگردیم. در ادامه، طرحوارهای رایج را خیلی مختصر و ساده بررسی میکنیم.
طرحواره رها شدگی یا Abandonment
افراد درگیر با طرحواره رهاشدگی، منتظر از دست دادن عزیزان، ترک شدن توسط دوستان و آشنایان هستند. آنها عمیقاً باور دارند که نمیشود به فرد یا افراد خاصی تکیه زد چون دیر یا زود، رهایشان میکند. اگر از این افراد بپرسید، خواهند گفت که پدر یا مادر، تأکید داشتند که در نهایت خودت هستی و خودت؛ پشت و پناهی وجود ندارد.
طرحواره بیاعتمادی یا Mistrust
تئوری توطئه را بهخاطر دارید؟ افرادی هستند که دائم گمان میکنند آدمهای پیرامونشان، در فکر اجرای نقشهای پلید برایشان هستند. به همه بیاعتماد هستند و برای اثبات این موضوع، تلاش میکنند نشانه یا نشانههایی یافته و با صدای بلند فریاد بزنند: “دیدی؟ دیدی گفتم به هیچکس نمیشود اعتماد کرد؟ این هم از این! بفرما…”
طرحواره محرومیت هیجانی یا Emotional Deprivation
فرد درگیر با این طرحواره، عقیده دارد که توسط کسی درک نمیشود؛ هیچکس او را دوست ندارد و ابراز محبتی نمیکند. جالب است بدانید که این افراد، ناخودآگاه تمایل دارند با افراد سرد و بیروح، ارتباط داشته باشند.
طرحواره انزوای احتماعی یا Social Isolation
این افراد گمان میکنند که هیچ نقطه تشابهی با جامعه نداشته و همیشه حس وصله ناجور بودن دارند. در هیچ مراسمی حاضر نیستند اگر حضور داشته باشند نیز، کنجی را به خود اختصاص میدهند تا در معرض خطر نباشند؛ از کار تیمی هراس داشته و اگر هم مجبور به کار تیمی یا گروهی شوند، فقط نقش آن را بازی میکنند.
طرحواره شرم و نقص یا Defectiveness
افرادی که حس حقارت، بهدرد نخوری، عدم مفید بودن و سرخوردگی دارند. این افراد، از تحقیر شدن توسط دیگران لذت میبرند و خود را فردی به درد نخور برای جمع، جامعه یا سازمان میپندارند. به عنوان یک مدیر، هر اندازه بیشتر او را تحقیر کنید، به شما علاقمندتر خواهد بود.
طرحواره وابستگی یا Dependence
افرادی که در طول روز، برای انجام هر کاری، نیاز به راهنمایی و مشاوره دارند. دائم از دیگران سؤال میپرسند و اگر به آنها پاسخ شفاف و روشن ندهید، عصبی میشوند. از همسر، دوست، همکار و… انتظار دارند تحت هر شرایطی به آنها کمک کند. هیچ تصمیم مهمی در زندگی نگرفته و از مسئولیت، فراری است. کافی است یک روز در مأموریت باشید، آنقدر با شما تماس میگیرد که گوشی را خاموش کنید.
طرحواره آسیبپذیری یا Vulnerability to Harm
حتماً شما هم افرادی را دیدهاید که منتظر اتفاق وحشتناک و مبهمی هستند. آنها از سالها پیش منتظر بودند جهان در ۲۰۱۲ از بین رفته و متلاشی شود به همین دلیل، شبها خواب راحت نداشتند. پس از اینکه مسئولیتی به آنها میسپارید، آنقدر سؤال میپرسند تا کلافه شوید چرا که میخواهند مطمئن شوند اتفاق تلخ و ناگواری رخ نخواهد داد. اگر از آنها بخواهید پیشبینی کنند، نکات وحشتناک و تلخی را به شما گوشزد میکنند که حیرت خواهید کرد. این افراد، محال است مسئولیت جدیدی که تاکنون سابقه اجرا نداشته را بپذیرند.
طرحواره خویشتن تحول نیافته یا Enmeshment
افرادی که خود را، منوط به دیگران میدانند. اگر پدر، مادر، همسر، فرزند و… نباشند، هویت این افراد بیمعنا خواهد بود. کارمندانی که پشت سر مدیر خود قایم میشوند. در زمان سخنرانی، دائم به چشمان فردی که حامی آنها بوده خیره هستند و اگر فرد حامی در جمع نباشد، مضطرب و پریشان خواهند بود. هرچه از آنها بپرسید، میگویند فلانی گفته یا اجازه بدهید فلانی بیاید توضیح دهد.
طرحواره شکست یا Failure
افرادی که حس شکست دارند؛ دائم خود را با بقیه مقایسه کرده و میگویند، ببین چقدر کارها را خوب انجام میدهد؟ ببین چقدر خوشبخت است؟ ببین چقدر دوست و حامی دارد؟ حالا من؟ بدبخت و تنها! هرکار بکنم، تهش خرابکاری و شکست است. این افرادف سرگردان و پریشان، بیهدف و بلاتکلیف هستند.
طرحواره استحقاق یا Entitlement
این افراد، میخواهند حرف، حرف خودشان باشد! نظر دیگران؟ چه اهمیتی دارد؟ اینجا خانه، سازمان، شرکت، تیم و… من است، دیگران نظری دارند؟ بروند تیم، سازمان و… خودشان را تشکیل بدهند. هنری فورد دوم در برابر طرحی که از طرف معاونش طرح شد گفت: “من بدون هیچ دلیلی مخالفم چون اسم من روی سردر این کارخانه نصب شده است!“. کافی است از طرح یا پیشنهاد این افراد انتقاد کنید، به شدت پریشان و آشفته خواهند شد و اتفاقاً با سرعت بیشتری، کار خود را انجام میدهند.
نکته مهم این است که بدانید، این افراد حتی با اعطای هدیههای بسیار گران قیمت و…، میخواهند تلاش کنند تا به بقیه بفهمانند من به فکر همه هستم در حالیکه بقیه میدانند این تظاهری است برای گول زدن.
طرحواره منفیگرایی یا Negativity
کافیست یک اتفاق نامطلوب رخ دهد، کار تمام است! یک خطا، آخرین خطا خواهد بود. ممکن است یک مرتبه از من و شما، ایرادی ببینند، هرگز نمیتوانند آن را در کنار ویژگیها و کارهای مثبت ما قرار داده و بپذیرند که در دنیای ایدهآل زندگی نمیکنیم. حتی در بازدید از یک ساختمان نیز، یک نقطه ضعف را یافته و همه چیز را به آن تعمیم میدهند. از اشتباه خیلی هراس دارند و همیشه اعتقادشان بر این است که اوضاع خوب نمیشود.
طرحواره بازداری هیجانی یا Emotional Inhabitation
افرادی که از ترس طرد شدن، احساسات خود را بروز نمیدهند. با همه موافق هستند و حتی اگر مثل روز برایشان روشن باشد که چیزی اشتباه است، سکوت میکنند. این افراد، در ذهن شما تناقض ایجاد میکنند چون در ظاهر موافق و در عمل، مخالف هستند. برای تصمیمات خود، بیش از حد به منطق و محاسبات رجوع کرده و میگویند احساسات را کنار بگذارید. بهصورت افراطی هیجانی میشوند و اتفاقاً افرادی هیجانی را بیمنطق و خوشگذران میدانند.
طرحواره تنبیهگرایی یا Punitiveness
اشتباه کرده؟ جریمه کنید تا فراموش نکند! حتی اگر خودش هم اشتباه کند، وارد بازی سرزنش، خودخوری و درگیری و تنبیه خود میشود. هرگز از اشتباهات دیگران چشم نمیپوشند و حتی بعد از سالها، از این اشتباهات یاد میکنند.
طرحواره اطاعت یا Subjugation
افرادی که خود را نادیده گرفته و مطیع خواست دیگران میشوند. این امر، سبب سرکوب امیال شده و در حقیقت، تخم اژدهایی در درون این افراد بارور شده و یکجا بهصورت افراطی، اژدهایی بزرگ و هولناک ظاهر میشود، همه جا را آتش زده و سپس به آشیانه باز میگردد. افرادی که زیاد از کلمه “چشم” استفاده کرده یا خیلی تشکر میکنند، یکجا از کوره در رفته و همه چیز را خراب میکنند.
طرحواره معیارهای سختگیرانه یا Unrelenting Standards
افرادی که برای دوری از خجالتزدگی، معیارهایی برای خود انتخاب میکنند که دسترسی به آنها، تقریباً نشدنی است! بهشدت عیبجو هستند و اجازه رشد به دیگران نمیدهند. خودشان نیز کار جدیدی را شروع نمیکنند چون عقیده دارند به این سادگی شدنی نیست. همواره در تلاش هستند تا نواقص را به شما نشان دهند. کافیست یک ایده جدید مطرح کنید، با دو سؤال سخت (که نشدنی است)، میگویند: “خب، برای اینها چه برنامهای داری؟ لبخند میزنند و میگویند، دیدی به این سادگی نیست؟!“
طرحواره ایثار یا Self-Sacrifice
نه گفتن برایشان هولناک است؛ خود و خانواده را فدای خواست دیگران و دوستان میکنند. ساعتها کار میکنند بدون توجه به اینکه خانواده آنها تنها هستند و نیاز به رسیدگی و توجه دارند. کارها و خواستههای دیگران را با دقت انجام میدهند اما با خشم و نفرت درونی. حتماً پرخاشگر و افسرده میشوند.
طرحواره خویشتنداری ناکافی یا Insufficient-Self
تحمل و تابآوری پایینی دارند، در لحظه ممکن است تصمیمی گرفته یا کاری کنند که به خود یا دیگران، آسیب وارد شود. کافیست با اندکی فشار یا مانع مواجه شوند، بهشدت آشفته خواهند شد. برخی از افراد، میخواهند در عین حال بد و خستگی، همه کارها را فشرده به پایان برسانند که نشانهای از این طرحواره است.
طرحواره پذیرشجویی و جلب توجه یا Approval Seeking
تأکید زیادی دارند تا از دیگران تأیید بگیرند. زمانی احساس ارزشمندی و مفید بودن دارند که دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند. خواهی نشوی رسوا؟ همرنگ جماعت باش را در دستور کار دارند. اقدام به جراحی زیبایی، استفاده از برندها، در تلاش برای ارتقا شغلی افراطی و… برخی از نشانههای این طرحواره است. افرادی را دیدهاید که اگر در حضور آنها از فرد دیگری تعریف کنید، چه اندازه ناراحت و خشمگین میشوند؟!
طرحواره، آفت بهینهسازی
سیستم، مجموعهای از عناصر است که برای رسیدن به هدف خاصی، با خود و محیطشان در تعامل هستند. سیستم کسب و کار زمانی دچار اختلال و کاهش بهرهوری میشود که در تعامل داخلی یا بیرونی، خلل یا مانعی ایجاد شود. اکنون با طرحوارههایی که در بالا به آنها اشاره شد، نیازی به توضیح بیشتر وجود خواهد داشت که چگونه طرحواره، به بهینه شدن یک سیستم، آسیب میرساند؟
مدیری را تصور کنید که طرحواره جلب توجه دارد، اگر بهینهسازی سیستم، قدرت او را گرفته و به تیمها بدهد، چه احساسی دارد؟! اصلاً به شما و تیمها، اجازه فعالیت خواهد داد؟
مدیر با طرحواره بیاعتمادی، تفویض اختیار میکند؟!
چه باید کرد؟
پاسخ کوتاه است! قبل از اینکه بخواهید کسب و کار خود را بهینه کنید، به دنبال ریشهی عدم بهینگی باشید. فرهنگ یک کسب و کار را، کارمندان شما نساختهاند که ایشان را مقصر بدانید. ریشه تمام ناکامیها، در فرهنگ سازمانی است کما اینکه آقای پیتر دراکر میگوید: “فرهنگ، استراتژی را برای صبحانه قورت میدهد!” یعنی مهم نیست چقدر طرح، برنامه و ایدههای جذابی دارید، مهم این است که وقتی این برنامهها به کف سازمان برسند، نابود خواهند شد.
پیشنهاد میکنم یا به سمت بهینهسازی کسب و کار نروید، یا اگر خواستید بروید، ابتدا مطمئن شوید طرحواره ناسازگار نداشته و اگر دارید، به دنبال جایگزین نمودن آنها با الگوهای فکری سالم از طریق یک متخصص کاربلد باشید.
بدون دیدگاه