مدیر یا رئیس؟

مدیریت و ریاست، دو مفهوم کاملاً جدا از هم هستند. در این مقاله، تفاوت ها را با هم بررسی می کنیم.


مدیر، رهبر، رئیس! مسأله این است…

تلفن های همراه خود و نرم افزارهای اجرایی آن را بروزرسانی می کنیم، لباس های قدیمی با مدل های منسوخ را از دور خارج و مدل های جدید و نو را جایگزین می کنیم. از خوردن مستمر یک غذا به عنوان نهار، شام یا صبحانه، خسته شده و در اینترنت جست و جو می کنیم تا غذای جدیدی برای پختن بیابیم؛ لوازم دکوری منزل و محل کار را گاه و بی گاه تغییر می دهیم تا مد روز باشد! اما قاطع و سر سخت عقیده داریم، علم، دانش و اطلاعاتمان، به شدت کافیست، نه نیازی به بروزرسانی دارد و نه نیازی به بازبینی و نوسازی.

اگر جز این بود، سرانه مطالعه هر ایرانی در شبانه روز، دو دقیقه نبود. استاد بهانه تراشی هستیم، تا صحبت از کتاب خواندن و آموزش می شود، بلافاصله می گوییم شرایط اقتصادی جوری شده که مردم از کتاب خواندن و آموزش متنفر هستند، آنقدر گرفتاری و بدبختی داریم که به کتاب خواندن برسد شب شده! عجب! پس چطور است که فضای زرد و بلاتکلیفی مانند اینستاگرام، این اندازه مخاطب دارد؟! مگر گرفتار و بدخت نیستیم؟ پس چرا به جای رسیدگی و پیگیری بدبختی ها و گرفتاری ها، دائم در حال مرور صفحات اینستاگرام هستیم؟!

به گزارش فارس، حدود ۵۰ میلیون ایرانی در اینستاگرام حضور دارند!! یعنی تقریباً از هر ۱۰ نفر، ۶ نفر در اینستاگرام حضور دارند.

اما نوبت به آموزش و کتاب خواندن که می شود، گرفتار هستیم و سرمان شلوغ است.

 

دلیل این مقدمه، لطماتی است که مدیران، خواسته و ناخواسته به خود و کسب و کارشان وارد می کنند و دیگران را مقصر اشتباهات، خطاها و زیان های ناشی از اهمال خود معرفی می کنند.

این دقیقاً، رفتار و فرآیندی است که یک “رئیس” طی می کند!

ما واژه های مدیریت، ریاست (مدیر و رییس) را بسیار شنیده‌ایم ولی آیا هیچگاه پرسیده‌ایم بین این دو چه تفاوت‌هایی وجود دارد؟

باید بگویم که مدیر یک پدر مهربان و رییس یک ناپدری نامهربان است! البته جای صحبت زیادی درباره این موضوع وجود دارد. اما اصلاً چرا باید تفاوت مدیریت و ریاست را بدانیم؟ چه اهمیتی دارد که در سازمان مدیر باشیم یا رییس؟

مدیریت یا ریاست؟

ابتدا باید مفهوم هر دو عبارت را توضیح دهیم. مدیریت خلق و تولید روش‌های مدون و قابل قبول با توجه به شرایط و محدودیت‌های موجود برای رسیدن به هدف است. یعنی هدف تعریف می‌شود و این مدیر است که با توجه به تمام محدودیت‌های سازمانش و با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد، شروع به هدایت سازمان می‌کند. یک مدیر برای رسیدن به هدف سازمان روش‌های جدید همراه با خلاقیت‌های پایدار خلق می‌کند.

اما در ریاست، فرد تنها به حفظ و نگهداری و نظم و ترتیب دادن به وضعیت موجود می پردازد. خلاقیت و آفرینشی در آن دیده نمی شود. شرایط هرچه که باشد، رییس درجا می زند و تلاش می کند شرایط را همانگونه که هست حفظ کند. بنابراین سازمان حرکتی رو به جلو ندارد. اکنون با کمی فکر کردن می‌توانید تشخیص دهید که بارها و بارها در اطراف خود مدیریت و ریاست را دیده‌اید و تفاوت‌های آن‌ها را احساس کرده‌اید.

شاخص های تمایز مدیریت از ریاست

اول.

رییس فقط امر و نهی می‌کند. مدیر به صورت مداوم با پرسنل خود در تعامل است و از نظرات آن‌ها برای تصمیم‌گیری بهره‌ می‌برد.

دوم.

رییس بازخوردها را دریافت و تنبیه می‌کند اما مدیر بازخوردهای را دریافت و اشتباهات را تحلیل می‌کند تا بتواند راه حلی برای آن پیدا کند.

سوم.

رییس برای نگهداری وضع موجود از اهرم زور گاهی بهره می‌برد ولی مدیر اهرمی به نام زور را نمی شناسد. این یک تفاوت مدیریت و ریاست، بسیار کلیدی است.

چهارم.

رییس جبهه می‌گیرد ولی مدیر مشاوره می‌دهد.

پنجم.

رییس وابسته به قدرت است اما مدیر به اعتماد کارکنان وابستگی دارد.

ششم.

رییس توقع احترام دارد اما مدیر احترام را به دست می‌آورد.

هفتم.

رییس ترس ایجاد می کند اما مدیر حس اعتماد را اشاعه می‌دهد.

هشتم.

رییس دنبال خطاکار می گردد اما مدیر دنبال حل اشتباه است. این تفاوت مدیریت و ریاست میزان پیشرفت سازمان و حل مشکلات را تعیین می‌کند.

نهم.

رییس تنها از توانایی‌های کارمندان بهره می‌برد و فرصتی برای رشد آن‌ها فراهم نمی‌کند. مدیر به کارمندان بال و پر می‌دهد و فرصت رشد و پیشرفت را برایشان فراهم می‌کند.

دهم.

رییس کاری نمی‌کند و تنها دستور می‌دهد. در نهایت نیز می‌گوید: «من موفق شدم». مدیر به همراه تیم کار می‌کند و حتی ممکن است خودش اولین نفر برای تجربه‌های جدید باشد. در نهایت نیز موفقیت را به نام تیم می‌زند.

اهمیت ریاست بیشتر از مدیریت است؟!

این موضوع بستگی به سازمان دارد. برخی از سازمان‌ها قصد پیشرفت ندارند. مثلاً یک شعبه از اداره تأمین اجتماعی، نیازی به رشد و پیشرفت ندارد. بنابراین یک رییس نیز می‌تواند از پس مسئولیت‌های شعبه برآید و کارمندان را نظم بدهد.

در مقابل، یک شغل استارتاپی به یک مدیر تمام عیار نیاز دارد. این فرد باید پا به پای سازمان خود با چالش‌ها روبرو شود. حتی گاهی لازم است بیشتر از کارمندان کار کند. او باید تمام ویژگی‌های یک مدیر که در این زمینه بیان کردیم را داشته باشد.

با دانستن تفاوت‌های بین مدیریت و ریاست، شاید شما پاسخ مشابهی به سؤال رییس بالاتر است یا مدیر داشته باشید. مدیر توانمندی‌های بیشتری دارد و قاعدتاً باید رتبه‌ای بالاتر از رییس داشته باشد. اما این موضوع به دلیل ضعف مدیریتی در تمام سازمان‌های صادق نیست.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من، مهدی زارع پور هستم. علاقمند یا بهتر است بگویم، عاشق علم و هنر مدیریت؛ با تأسیس رُهام سپهر تابان، تلاش دارم تا به کمک کار تیمی، بهره گیری از تجارب ارزنده دنیا و تخصص مدیریت، به ثروت آفرینی هرچه بیشتر کسب و کارهای کوچک و متوسط ایرانی، کمک کنم.

۱۳ دیدگاه

  • سلام من پنج سال هست که مدیر هستم و اتفاقا هم آموزش خیلی دنبال می کنم و هم به شدت علاقه دارم ولی قبول کنید پرسنل هم باید اموزش ببینن. ما کلی مشکل داریم با افرادی که بهشون بها میدی و کمکشون می کنی بعد همونا چوب لای چرخ میذارن و هزار بلاسرت میارن

  • والا دکترجان اگر شما مدیر دیدی ما هم دیدیم! همه یک مشت بیسواد پر ادعا هستند که چون پول داشتن نشستن پشت میز مدیریت! همه رو به چشم برده و بدبخت بیچاره نگاه میکنن.

  • سلام آقای زارع پور عزیز. ایکاش این مطالب را میشد به زور هم که شده به خورد مدیران داد… همه را کلافه کرده اند. یک نفر راضی نیست بخدا

  • به قول آقای مهدیار یک مشت بیسواد شدن مدیر این چیزا هم براشون اهمیت نداره. با پول و پارتی، رشوه و زیر میزی هم که شده جنسای بنجل به مردم بدبخت میندازن آخر هم ببینن دارن ورشکسته میشن میفروشن فرار میکنن میرن خارج. کارگر میمونه و بدبختی های کارگری. مدیر ما باباش رئیس بوده شده مدیرکارخانه از صبح تا شب داره موبایلش حرف میزنه، زیر ابرو برمیداره و با پورشه تو کارخانه پز میده. این گوسفند میاد مقاله میخونه و عوض میشه؟ ما هستیم که له میشیم فقط

  • سلام ما یک مدیر داشتیم آقای نظرلو ایشون نماد واقعی مدیر بود. حس پدر بهش داشتیم و وقتی از مشهد رفت همه تو سرویس گریه میکردن و ناراحت بودن. سه سال با اقای نظرلو کار کردیم بهترین سال های کاریمون بود. واقعا باید ازش الگو بگیرن بقیه. خیلی ادم خوب و حرفه ای بود. اینایی که نوشتین همه منو یاد ایشون انداخت. یادش بخیر

  • درود و سپاس از مقالات کاربردی
    من مدت ۱۱ سال در یک شرکت تولیدی کفش کار می کردم. مدیرش کسی بود که قبلاً در یزد کارگر بوده پول جمع کرده بود آمده بود مشهد کارگاه زده بود و عده ای هم استخدام کرده بود. اول یک پیکان درب و داغون داشت که بعدا شد هیوندا شاسی بلند. این آقا فراموش کرده بود خودش کارگر هست. حالا استفاده از واژه گوسفند و این ها درست نیست ولی خیلی ادم بی عقل و از خود راضی بود که انشالله خیر نبینه زندگی همه ما را تباه کرد. این ادم ها میان اینترنت بشینن مقاله بخونند؟ اگر هم بیان اینترنت کار دیگری میکنن چون به قول خودشون پول دار هستن. این شده وضعیت ما. همینجا یک نفر راضی نیست خودتون ببینید و بخونید فاجعه هست

  • من از دانشگاه که فارغ التحصیل شدم در یک شرکت تولید شیرآلات که اسمشو نمیگم استخدام شده بودم. رئیسش یک آقای مسن بود که به قول خودش میگفت همه باید بیان من بهشون درس مدیریت بدم.اسمش به زحمت مینوشت ولی چون پول داشت و پارتی ،همه باید بهش احترام میذاشتن. ما برای خریدن یک لامپ برای اتاقمون که سوخته بود ، یک ماه یا چهل روز منتظر بودیم بعد آقا خودش هر روز بهترین میوه و … براش میخریدن میبردن تو اتاقش. یک روز رفتم بهش گفتم پول یک روز موزتون را بدین ما برای اتاقی که کار می کنیم چراغ بخریم اخراجم کرد. حقتون هست که به روز سیاه بشینید و بانک اموالتون بگیره

  • سلام آقای زارع پور. من بیرجند با شما همکلاسی بودم (مکانیک). اتفاقی شمارو اینستاگرام دیدم و سایتتون باز کردم. از همون زمان آدم فعالی بودین. یادم هست در شورای صنفی دانشکده بودین و حسابی هم برای بچه ها زحمت کشیدین. عکستون که دیدم کامل شناختم دیگه. چقدر خوبه که معروف شدین. آفرین

  • سلام. میدونین چه مشکلی هست؟ چون اینجا کسی برای خوندن این مطالب پول نمیده، اهمیت هم نمیده…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *