تروما چیست و در مدیریت کسب و کار چگونه تأثیر دارد؟

تروما و تأثیر آن در مدیریت کسب و کار


تروما و تأثیرات ریشه‌ای در کسب و کارها

برخلاف تصور رایج، بخش قابل توجهی از کسب و کارهای کوچک و متوسط ایرانی، به واسطه ترومای مدیران ارشد یا مؤسسان آن، در حال آسیب دیدن هستند که تبعات آن به شکل نواقص مدیریتی یا پرسنلی، خودنمایی می‌کند. در این شرایط، مشاورنماها و افرادی که از مدیریت یک مدرک دانشگاهی در اختیار داشته، چند کتاب از برایان تریسی و دکتر آز خوانده‌اند، به‌جای پرداختن به ریشه‌ها، دست می‌گذارند روی “نشانه‌ها و عوارض” و با این کار، نه تنها کمکی به سیستم آن کسب و کار ندارند که بر عکس، معمولاً دردی بر دردهای دیگر اضافه کرده و سپس آنجا را رها می‌کنند. به‌عنوان مثال، مدیری با تحریک‌پذیری بالا و نوسانات خلقی، چطور انتظارات دارد بدون درمان ترومای خود، محیط کسب و کاری آرام داشته و از نقد همکاران، مشتریان و… خود، برای بهینه‌سازی کسب و کار استفاده کند؟ یا مدیری که در اثر تروما به “کناره‌گیری از دیگران” دچار شده است، چگونه می‌تواند بدون درمان، نقش مدیریتی خود را به خوبی ایفا نماید در حالیکه تمایل دارد از دیگران دور بماند؟ این مدیر، با ایجاد فاصله از سیستم، کم کم تصور باطلی از آنچه رخ می‌دهد برای خود شکل داده و آنقدر اطلاعات غیر واقعی دریافت می‌کند که نمی‌تواند تشخیص بدهد در حال حاضر، اولویت چیست و باید چه کرد.

مشاور کسب و کار و مشاور مدیریت یا بیزینس کوچ، درمانگر نیست اما باید تشخیص دهنده و شخصیت‌شناس خوبی یاشد. اگر به عنوان مشاور در یک کسب و کار حاضر شده‌اید و همان ابتدا، به سراغ کارمندان رفته و گمان می‌کنید مشکلات زیر میز آن‌ها نهفته، بهتر است با دقت بیشتری این مقاله را مطالعه فرمایید؛ همچنین اگر مدیر یا مؤسس کسب و کار هستید و به‌دنبال یافتن ریشه مشکلات و نارضایتی خود هستید، تأمل در این مقاله به شما کمک خواهد کرد.

آشنایی بیشتر با ترومه یا ضربه روانی

تروما، واکنش طبیعی مغز به شرایط غیر طبیعی است که در آن، احساس ناخوشایند وجود داشته است. شرایط ناراحت کننده، استرس‌زا و از بین برنده احساس امنیت که سبب شده احساس خطر و درماندگی در فرد آسیب دیده ایجاد شود. تروما تأثیر عمیقی دارد، یعنی ممکن است با شنیدن یک جمله، دیدن یک تصویر، خواندن یک گزارش، استشمام یک بو، خاطراتی در ذهن فرد تداعی شود که بلافاصله به شکل اضطراب، استرس و احساس خطر، به شکل‌گیری واکنش‌های غیر متعارف ختم شود. شاید باور این موضوع مشکل باشد اما مدیر یک کسب و کار مطرح می‌گفت دلیل اخراج یکی از همکاران، بوی ادکلن او بوده چون برایش خاطرات تلخی در یک سفر خانوادگی را تداعی کرده بود. این واکنش، سبب خشم پنهان و در نتیجه، واکنش بسیار تند به یک خطا در گزارش آن همکار شده که در نهایت چون ریشه‌ی موضوع درمان نشده بود، مدیر تصمیم می‌گیرد او را اخراج کند چون نمی‌تواند به او بگوید لطفاً از این ادکلن استفاده نکن! به همین سادگی، یک فرد توانمند از سازمان اخراج شد و تمام هزینه‌های آموزش، پرورش، توسعه و پختگی او در کسب و کار، در یک لحظه و به واسطه “ترومای روحی”، تبدیل به خاکستر شد. جالب اینکه تمام این هزینه‌ها بعلاوه احتمال ریسک، دوباره تکرار می‌شود چون آقای مدیر، باید یک فرد را جایگزین او کند اما معلوم نیست به همان کیفیت باشد یا نه (شاید بهتر باشد اما به بهای کدام هزینه؟!).

اصطلاح تروما ریشه در واژه یونانی τραῦμα دارد که به معنای “زخم” است. اگر ساز و کارهای دفاعی یا محافظتی روانی (ذهنی) در اثر یک تجربه آسیب‌زا اتفاق بیوفتد، تروما می‌تواند خودنمایی کند. رویدادهایی مانند تصادفات جدی، بیماری‌ها و بلایای طبیعی، تجاوزها، خشونت روانی و جسمی، خشونت‌های جنسی و همچنین تجربیات تلخ از دست‌دادن عموماً آسیب‌زا هستند. یک نظرسنجی جهانی بهداشت روان که توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد نشان داد که حداقل یک سوم از بیش از ۱۲۵ هزار نفر از ۲۶ کشور مختلف، دچار تروما شده‌اند اما تعداد واقعی احتمالاً بسیار بیشتر از این اعداد و ارقام است (مطالعه منبع).

علائم تروما در سه دسته “عاطفی، جسمی و پرخوری” قرار می‌گیرند و اگر این نشانه‌ها را در خود می‌بینید، پیشنهاد می‌شود از کمک یک مشاور یا روان‌درمانگر حرفه‌ای، استفاده نمایید تا به بهبود کیفیت زندگی شخصی و کاری شما، کمک مؤثر داشته باشد.

– بی‌خوابی یا کابوس؛

– خستگی مفرط؛

– تعریق و ضربان قلب شدید؛

– به راحتی شوک شدن؛

– احساس پرش؛

– مشکلات طولانی یا تکراری گوارشی؛

– پُر خوری عصبی؛

– احساس نیاز به خرید در مواقع اضطراب؛

– احساس گناه یا شرم؛

– مشکل در تمرکز؛

– عصبانیت یا تحریک‌پذیری بالا؛

– احساس نیاز به کناره‌گیری طولانی از دیگران.

چگونه تروما، بهره‌وری را در کسب و کار کاهش می‌دهد؟

راه‌اندازی کسب و کار در ایران، با توجه به شرایط حاکم، نه تنها کار ساده‌ای نیست که واقعاً دشوار و گاهی هولناک است. پس از راه‌اندازی کسب و کار، دردسر بعدی یعنی نگهداری و زنده ماندن آن دغدغه می‌شود. حال، اگر در کنار عوامل بیرونی مانند رکود، تحریم، بخشنامه‌های یک جانبه، کاهش قدرت خرید مردم، مالک و مؤسس کسب و کار، از تروما هم رنج ببرد، خود به استقبال مرگ زود هنگام کسب و کار رفته و هزینه‌های خود را بالا برده است. تروما در کسب و کار، آن هم در ایران، تا دلتان بخواهد شایع است. انتظارهای غیر معقول کارفرما مانند اینکه از پرسنل خواسته شود خارج از ساعت اداری، به تلفن‌های کاری خود پاسخ بدهند، در دوره‌های آموزشی اجباری شرکت کنند و…، در ایران به یک امر مرسوم تبدیل شده است. در حقیقت، هر چند طبق قانون کار، بین کارفرما و نیروی کار، قرارداد برای ۴۴ ساعت کار در هفته تنظیم شده است اما در عمل، کارفرما خود را مالک بیست و چهار ساعت کارمند خود دانسته و اگر چند نوبت تماس گرفته و پاسخی دریافت نکند، شاید در ظاهر واکنشی نشان ندهد اما به مرور، با ایجاد محدودیت و…، کاری می‌کند که کارمند یا خودش استعفا بدهد یا قراردادش تمدید نشود؛ چرا؟ چون خارج از ساعت اداری و کار، به تلفن پاسخ نداده است.

در دورانی که کارمند بودم، مدیرعامل روز جمعه ساعت ۰۷:۳۰ صبح تماس گرفته و چون پاسخی دریافت نشده بود، روز بعد نامه‌ای ارسال کرد که همه‌ی مدیران وظیفه دارند با توجه به مسئولیتی که پذیرفته‌اند، همواره در دسترس و پاسخگو باشند. این موضوع، زمانیکه در قرارداد نیز قید شود، هیچ مشکلی نیست اما وقتی در قرارداد صحبت از ۴۴ ساعت کار در هفته است اما بعد، انتظار بیشتر است، نوعی سرقت یا سودجویی از موقعیت محسوب می‌گردد که با ایجاد حس ناامنی و بی‌انصافی، در کارمندان و نیروی کار، تروما ایجاد می‌کند. سپس همین مدیران گلایه دارند که چرا مسئولیت‌پذیری در بین همکاران، پایین است یا دلسوزی برای کار، آنقدر کم شده است.

یک مدیر کسب و کار که به تروما درگیر است، محیط کار را “سمّی” کرده و با همین اقدام، بهره‌وری کاهش محسوس دارد. مؤسسه Better Up در مقاله خود از اصطلاح جالبی استفاده کرده است؛ خانم الیزابت پری (Elizabeth Perry) می‌گوید: “وقتی هراس از دوشنبه (اولین روز کاری در غرب – معادل شنبه ما در ایران) وجود دارد، شما ممکن است با یک مدیر درگیر با تروما سر و کار داشته باشید.” (منبع)

ترومای مالک کسب و کار از دو روش عمده‌ی زیر، بهره‌وری را کاهش می‌دهد:

الف. ایجاد حس ناامنی در پرسنل؛

ب. حذف یا کمرنگ شدن احساس انصاف، عدالت و افزایش بی‌اعتمادی.

به‌عنوان مثال، وقتی در یک کسب و کار عنوان می‌شود که از ویژگی‌های متمایز ما، امنیت شغلی بالاست اما به دلیل ضعف تاب‌آوری مدیر ارشد و هراس از مسأله، ناگهان و بدون اطلاع قبلی، تعدیل نیرو صورت می‌پذیرد، چگونه حس ناامنی و حس نبود اعتماد را به آن کسب و کار باز گردانیم؟ این سؤالی است که باید مدیر ارشد پاسخ بدهد. آن هم در شرایطی که یافتن نیروی کار توانمند و ماهر، از یافتن صدف اصل هم دشوارتر شده است.

ایجاد حس ناامنی و نبود اعتماد در کارکنان سبب می‌شود آن‌ها در حد رفع تکلیف کار کرده، اقدامات داوطلبانه نداشته باشند و در عملکرد خود، با افزایش خطا مواجه شوند. همین سه عامل کافیست تا بهره‌وری آنقدر کاهش داشته باشد که کسب و کار به لبه پرتگاه برسد.

مدیرانی که زود هیجان‌زده می‌شوند؛ خلق و خوی آن‌ها نوسانی است؛ عزت نفس پایین دارند؛ در برابر حرف دیگران سریع واکنش نشان داده و یا کنترل خوبی روی احساسات خود ندارند، برای شما به‌عنوان کارمند یا هیئت‌مدیره، باید زنگ خطر باشد.

مهدی زارع پورمشاهده نوشته ها

من، مهدی زارع پور هستم. علاقمند یا بهتر است بگویم، عاشق علم و هنر مدیریت؛ با تأسیس رُهام سپهر تابان، تلاش دارم تا به کمک کار تیمی، بهره گیری از تجارب ارزنده دنیا و تخصص مدیریت، به ثروت آفرینی هرچه بیشتر کسب و کارهای کوچک و متوسط ایرانی، کمک کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *