سیستم، بودن یا نبودن!
سالها قبل، اتومبیلم را برای چکاپ و سرویس دورهای به نمایندگی بردم؛ به فردی که اتومبیل را تحویل گرفت، عرض کردم آینه سمت راست (سمت سرنشین جلو)، نسبت به آینه سمت چپ (راننده)، با حدود چند میلی ثانیه تأخیر بسته میشود؛ لطفاً بررسی بفرمایید که اگر ایراد فنی دارد، الان اصلاح شود. عصر که برای تحویل گرفتن برگشتم، پرسیدم آیا مشکل آینه برطرف شد؟ پاسخ تحویل دهنده خودرو برایم جالب بود: “پرسیدیم، گفتند سیستمش همین است!”
خیلی جمله سنگین با بار معنایی پیچیدهای است؛ از او خواستم بیشتر توضیح دهد که یعنی چی سیستمش همین است؟ گفت نمیدانم، سیستم موضوع پیچیدهای است. این ماجرا مربوط به بهار سال ۱۳۹۳ است؛ از آن زمان متوجه شدم واقعاً نمیدانیم “سیستم” چیست، اما آن را زیاد استفاده میکنیم. چرا؟ بعداً در کتاب معروف The Knowledge Illusion اثر آقای Steven A. Sloman خواندم که این پدیده خیلی رایج است. وقتی ما از یک “چیز” خیلی استفاده میکنیم، فکر میکنیم ساز و کار آن “چیز” را هم بلدیم. مثلاً چون زیاد دوچرخه سوار شدهایم، فکر میکنیم ساز و کار آن را هم بلدیم!
خلق شاهکار هنری
تصویری که میبینید، نقاشی مدعیان بلد بودن ساز و کار دوچرخه است؛ وقتی از آنها خواسته شد تصویر دوچرخه را بدون نگاه کردن به آن رسم کنند، اینچنین آثار هنری خلق شد که در تصویر میبینید. واقعیت همین است؛ مثلاً از افراد بخواهید در مورد اقتصاد آزاد، تورم، ضریب جینی، تورم نقطه به نقطه، سیستم، پیچیدگی، حل مسأله، حباب اقتصادی، شکاف اجتماعی، رویکرد گلهای اجتماع، جامعهشناسی و… برایتان صحبت کنند و مفهوم هر یک را توضیح دهند؛ بدون شک جز در موارد استثنا، با مشتی اباطیل و حرف غیر اصولی مواجه خواهید شد که ناشی از “توهم دانستن” است؛ من تصمیم گرفتم در مورد “سیستم” به همین علت آموزشی به زبان ساده (نه خیلی ساده) منتشر کنم تا حداقل، مفاهیم اولیه سیستم را درک کنیم.
اولین موضوعی که لازم است به آن توجه داشته باشید، این است که سیستم مفهومی نیست که “بشر” آن را “خلق” کرده باشد. بلکه مفهومی است که از ابتدای عالم وجود داشته اما ساز و کار، وجود و ماهیتش را بشر، اتفاقی و جدید (معاصر) کشف کرد. سپس آن را با حوزههای مختلف که تطبیق داد، دید بله! همه چیز، سیستم است و ما تا الان از آن غافل بودهایم. چرا دانستن این نکته مهم است؟ چون دست سازهی بشر، ممکن است روزی دور انداخته شود اما سیستم، ماهیت بنیادی جهان ما بوده و هست.
سیستم در زندگی روزمره
شما و دوستتان قرار میگذارید تا فردا عصر، در یک سالن ورزشی فوتسال بازی کنید؛ برای این کار، به هشت نفر دیگر همراه که هم فوتسال بلد هستند (با کیفیت متفاوت) و هم علاقه دارند، نیاز خواهید داشت. وقتی موضوع را با دوستتان مطرح میکنید، میپرسد با کی برویم؟ و شما مجموعهای از افراد که به نظرتان مطلوب هستند و شرایط فوتسال بازی کردن با شما را دارند، نام میبرید. دوستتان احتمالاً کمی فکر میکند، شاید یکی دو نفر را تغییر دهد اما در نهایت با یک لیست، موافقت میشود.
گام بعدی، هماهنگ کردن و رزرو سالن است؛ اطلاعرسانی به اعضا، تنظیم قرار، اینکه هر سه نفر با یک خودرو برویم و… از مواردی است که در این میان، اجرا میشود و معمولاً همهی اعضای حاضر در این بازی و تفریح، میدانند که بهصورت نانوشته، مثلاً اصغر آقا مسئول این دورهمی بوده در صورتی که هیچ حکم یا سِمَتی در این خصوص ندارد.
در زمان مقرر، در مکان مورد نظر، با تجهیزات مورد نیاز و افراد مطلوب، دور هم جمع شده، بازی شروع میشود. ابتدای امر همه میدانند که دور هم جمع شدهاند تا “بازی” کنند و چند ساعتی “تفریح” برقرار شود. بازی که گرم میشود، فریاد میکشند، درگیر میشوند، خطا رخ میدهد، عدهای از اینکه میرزا جعفر تک روی میکند ناراحت میشوند، برخی از اینکه سید امیرعلی کوروش، جلو میایستد و در کار تیمی کمک نمیکند، گلایه دارند و عدهای پشت دست خود را داغ میکنند که دفعه بعد، حشمت خان را دعوت نکنند چون از اول بازی، لودگی میکند و بازی را جدی نگرفته است.
در انتها، دور هم نشسته، قلیونی میکشند و در مورد بازی کمی صحبت کرده، تحلیلهای عمیق سیاسی و اجتماعی را با هم مرور میکنند و در پایان، پس از تشکر از اصغر آقا بابت برنامهریزی این بازی باشکوه، از او خواهش میکنند شماره کارت را همین الان پیامک کند تا دُنگ خودشان را پرداخت کنند؛ از جماعت اصرار و از اصغر آقا انکار که بخدا هدف دورهمی بود و اصلاً قابل ندارد! در آخر اگر یکی دیرتر واریز کند، اصغر آقا تا صبح در دلش فحش نثار میکند که فلان فلان شده مفت خور است و من باشم دفعه بعد دورهمی بگیرم؛ در همین بین، پیامک واریز دُنگ فلانی را میبیند و میگوید بنده خدا واریز کرد، عجب مرد خوبی است؛ چه بازی خوبی دارد. بلافاصله پیامک میدهد که استاد هاشم عزیز، برادر بزرگوارم، چرا من را شرمنده میکنید؟ من آنقدر به شما مدیون هستم که این اعداد و ارقام، سبب خجالت است.
تمام آنچه در بالا مطالعه فرمودید، “یک سیستم پویا و زنده” را تشکیل داد. یعنی تعدادی عضو (اصغر آقا، استاد هاشم، میرزا جعفر، سید امیرعلی کوروش، حشمت خان و…)، برای تحقق یک هدف مشخص و توافق شده (بازی کردن تفریحی فوتسال)، دور هم جمع شدند، با هم (در قالب دو تیم) و با محیط پیرامون خود (مالک سالن ورزشی، سوپر مارکت، خانواده و…) تعامل کردند تا هدف محقق شود و سپس، آنچه رخ داد را با آنچه انتظار داشتند رخ بدهد، مقایسه کرده و بر اساس آن، تصمیم یا تصمیمهایی گرفتند.
کل ماجرای سیستم همین است. “تعامل”، “بازخورد”، “تصمیم برای اقدام آتی”، “هنر تبدیل ورودی به خروجی”. اما داستان به همین سادگی نیست؛ یعنی افرادی که تلاش میکنند موضوع سیستم را خیلی ساده یا بسیار سخت جلوه دهند، در هر دو حالتش، فهم کاملی کسب نکردهاند.
در مثال دیگر، مبل منزل ما هم یک سیستم است؛ چطور؟! مجموعهای میخ، پارچه، چوب، چسب، رنگ و… کنار هم قرار گرفتهاند، با هم و با محیط خود (نیروی جاذبه، رطوبت هوا، گرد و خاک، ماتحت افراد مختلف! و…) تعامل دارند تا “رفاه” یا “زیبایی” برای مالک خود به ارمغان آورد!
سیستم تنفسی، سیستم بینایی، سیستم تولید مثل، سیستم انتقال قدرت در خودرو، سیستم تهویه مطبوع محیط کار، سیستم تولید بخار در بیمارستان، سیستم حمل و نقل شهر، سیستم برق منزل و… همه را میتوانید با هم منطق و آموزش، شناسایی کنید.
مفاهیمی که در این متن، لازم است بیشتر در مورد آنها فکر کنید
عناصر سیستم، تعامل درونی، تعامل بیرونی (تعامل سیستم با محیط بیرونی خودش)، بازخورد و “تصمیمگیری”
در ادامهی این سلسله آموزش، به انواع سیستم و خواص هر کدام میپردازیم.
بدون دیدگاه